۲۵۸۲.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد ، از محمد بن سنان ، از نضر بن قرواش از اسحاق بن عمّار از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«عالمى به نزد عابدى آمد و به او گفت كه : نمازت چگونه است؟ عابد گفت كه : مثل من ، از نمازش پرسيده مى شود ، و من مدّت چندين سال است كه خداى ـ تعالى ـ را عبادت مى كنم؟! عالم گفت كه : گريه ات چون است؟ گفت : مى گريم ، تا آنكه قطرات اشك چشمم روان مى شود . عالم به عابد گفت : به درستى كه خنده تو با آنكه ترسان باشى ، از گريه ات بهتر است ، در حالى كه به عمل خويش بنازى و هيچ ترس نداشته باشى . به درستى كه آنكه مى نازد (به عمل خويش) ، چيزى از عملش بالا نمى رود» .
۲۵۸۳.از او ، از احمد بن محمد ، از احمد بن ابى داود ، از بعضى از اصحاب ما ، از امام محمد باقر يا امام جعفر صادق عليهماالسلامروايت است كه فرمود :«دو مرد داخل مسجد مى شوند ، يكى از آنها عابد و ديگرى فاسق؛ پس از مسجد بيرون مى آيند و فاسق ، صدّيق و عابد ، فاسق باشد . و علّت اين ، آن است كه عابد در مسجد داخل مى شود ، در حالتى كه به عبادت خويش صاحب ناز و كرشمه است و به آن مى نازد؛ پس همه انديشه اش در آن است . و انديشه فاسق ، در اظهار پشيمانى است بر نافرمانى خويش ، و از خداى عز و جل طلب آمرزش مى كند ، از آنچه كرده از گناهان» ۱ .
۲۵۸۴.على بن ابراهيم ، از محمد بن عيسى ، از يونس ، از عبد الرحمان بن حجّاج روايت كرده است كه گفت : به خدمت امام جعفر صادق عليه السلام عرض كردم كه : مردى عملى مى كند و او بسيار ترسان است . بعد از آن ، چيزى از كار نيك را به عمل مى آورد ، و گويا عجب به آن ، در او داخل مى شود . و فرمود كه :«آن كس ، در حالت اوّلش كه ترسان است ، حالش بهتر است از حالى كه در حال عجب خويش دارد» .