743
تحفة الأولياء ج3

۲۵۸۲.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد ، از محمد بن سنان ، از نضر بن قرواش از اسحاق بن عمّار از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«عالمى به نزد عابدى آمد و به او گفت كه : نمازت چگونه است؟ عابد گفت كه : مثل من ، از نمازش پرسيده مى شود ، و من مدّت چندين سال است كه خداى ـ تعالى ـ را عبادت مى كنم؟! عالم گفت كه : گريه ات چون است؟ گفت : مى گريم ، تا آنكه قطرات اشك چشمم روان مى شود . عالم به عابد گفت : به درستى كه خنده تو با آنكه ترسان باشى ، از گريه ات بهتر است ، در حالى كه به عمل خويش بنازى و هيچ ترس نداشته باشى . به درستى كه آنكه مى نازد (به عمل خويش) ، چيزى از عملش بالا نمى رود» .

۲۵۸۳.از او ، از احمد بن محمد ، از احمد بن ابى داود ، از بعضى از اصحاب ما ، از امام محمد باقر يا امام جعفر صادق عليهماالسلامروايت است كه فرمود :«دو مرد داخل مسجد مى شوند ، يكى از آنها عابد و ديگرى فاسق؛ پس از مسجد بيرون مى آيند و فاسق ، صدّيق و عابد ، فاسق باشد . و علّت اين ، آن است كه عابد در مسجد داخل مى شود ، در حالتى كه به عبادت خويش صاحب ناز و كرشمه است و به آن مى نازد؛ پس همه انديشه اش در آن است . و انديشه فاسق ، در اظهار پشيمانى است بر نافرمانى خويش ، و از خداى عز و جل طلب آمرزش مى كند ، از آنچه كرده از گناهان» ۱ .

۲۵۸۴.على بن ابراهيم ، از محمد بن عيسى ، از يونس ، از عبد الرحمان بن حجّاج روايت كرده است كه گفت : به خدمت امام جعفر صادق عليه السلام عرض كردم كه : مردى عملى مى كند و او بسيار ترسان است . بعد از آن ، چيزى از كار نيك را به عمل مى آورد ، و گويا عجب به آن ، در او داخل مى شود . و فرمود كه :«آن كس ، در حالت اوّلش كه ترسان است ، حالش بهتر است از حالى كه در حال عجب خويش دارد» .

1.و احتمال دارد كه اين حديث خبر باشد از آنچه در سابق اتفّاق افتاده كه ، آن دو كس با حالت خويش داخل مسجد شدند و شد ، آنچه شد . و اوّل حديث ، ظاهر در اين معنى است ، چنان كه آخر آن ، ظاهر است در آن چه گذشت . (مترجم)


تحفة الأولياء ج3
742

۲۵۸۲.مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ نَضْرِ بْنِ قِرْوَاشٍ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، قَالَ:«أَتى عَالِمٌ عَابِداً، فَقَالَ لَهُ: كَيْفَ صَلَاتُكَ؟ فَقَالَ: مِثْلِي يُسْأَلُ عَنْ صَلَاتِهِ وَ أَنَا أَعْبُدُ اللّهَ مُنْذُ كَذَا وَ كَذَا؟! قَالَ: فَكَيْفَ بُكَاؤُكَ؟ قَالَ : أَبْكِي حَتّى تَجْرِيَ دُمُوعِي، فَقَالَ لَهُ الْعَالِمُ: فَإِنَّ ضَحِكَكَ ـ وَ أَنْتَ خَائِفٌ ـ أَفْضَلُ مِنْ بُكَائِكَ وَ أَنْتَ مُدِلٌّ؛ إِنَّ الْمُدِلَّ لَا يَصْعَدُ مِنْ عَمَلِهِ شَيْءٌ».

۲۵۸۳.عَنْهُ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي دَاوُدَ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحَدِهِمَا عليهماالسلام، قَالَ:«دَخَلَ رَجُلَانِ الْمَسْجِدَ: أَحَدُهُمَا عَابِدٌ، وَ الْاخَرُ فَاسِقٌ، فَخَرَجَا مِنَ الْمَسْجِدِ وَ الْفَاسِقُ صِدِّيقٌ، وَ الْعَابِدُ فَاسِقٌ، وَ ذلِكَ أَنَّهُ يَدْخُلُ الْعَابِدُ الْمَسْجِدَ مُدِلًا بِعِبَادَتِهِ يُدِلُّ بِهَا، فَتَكُونُ فِكْرَتُهُ فِي ذلِكَ، وَ تَكُونُ فِكْرَةُ الْفَاسِقِ فِي التَّنَدُّمِ عَلى فِسْقِهِ، وَ يَسْتَغْفِرُ اللّهَ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ مِمَّا صَنَعَ مِنَ الذُّنُوبِ».

۲۵۸۴.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنْ يُونُسَ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ الْحَجَّاجِ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام : الرَّجُلُ يَعْمَلُ الْعَمَلَ وَ هُوَ خَائِفٌ مُشْفِقٌ، ثُمَّ يَعْمَلُ شَيْئاً مِنَ الْبِرِّ، فَيَدْخُلُهُ شِبْهُ الْعُجْبِ بِهِ، فَقَالَ:«هُوَ فِي حَالِهِ الْأُولى ـ وَ هُوَ خَائِفٌ ـ أَحْسَنُ حَالًا مِنْهُ فِي حَالِ عُجْبِهِ».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 181589
صفحه از 764
پرینت  ارسال به