16 ـ باب ديگر از اين باب ، و در اين باب است كه اسلام پيش از ايمان است
۱۵۱۶.على بن ابراهيم ، از عبّاس بن معروف ، از عبدالرحمان بن ابى نجران ، از حمّاد بن عثمان ، از عبدالرّحيم قصير روايت كرده است كه گفت :با عبدالملك بن اعين به خدمت امام جعفر صادق عليه السلام ] نامه [نوشتيم ، و از آن حضرت سؤال كرديم از حقيقت ايمان كه آن چيست؟ در جواب من با عبدالملك بن اعين نوشت كه «سؤال كردى از ايمان ـ خدا تو را رحمت كندـ . و ايمان ، اقرار كردن است به زبان و اعتقاد كردن در دل و عمل كردن به اعضا و جوارح . و ايمان ، بعضى از آن ، از بعضى ناشى مى شود ، و اجزاى آن به هم پيوسته است . و ايمان چون خانه است كه اجزا دارد ، و همچنين اسلام چون خانه است ، و كفر نيز چون خانه است؛ پس گاه است كه بنده اى مسلمان مى باشد ، پيش از آنكه مؤمن باشد ، و مؤمن نمى باشد ، تا آنكه مسلمان باشد؛ پس اسلام پيش از ايمان است ، و اسلام با ايمان فى الجمله مشاركت مى كند؛ پس هرگاه بنده اى گناه كبيره اى از گناهان كبيره ، يا گناه صغيره اى از گناهان صغيره را كه خداى عز و جل از آنها نهى فرموده ، به عمل آورد ، از ايمان بيرون است و نام ايمان از او ساقط باشد ، وليكن نام اسلام بر او ثابت است؛ پس اگر توبه كند و استغفار نمايد ، به سوى خانه ايمان برگردد ، و چيزى او را به سوى كفر بيرون نمى برد ، مگر انكار و حلال شمردن آنچه حلال نباشد؛ به اينكه از براى حلال بگويد كه اين حرام است ، و از براى حرام بگويد كه اين حلال است ، و به آن اعتقاد داشته باشد و ديندارى كند؛ پس در نزد اين عقيده ، از دين اسلام و ايمان بيرون و در كفر داخل باشد ، و به منزله كسى است كه داخل حرم شده باشد ، بعد از آن، داخل خانه كعبه شود ، و در خانه كعبه حدثى را واقع ساخته باشد؛ پس او را از خانه كعبه و از حرم بيرون مى كنند ، و گردنش را مى زنند ، و به سوى آتش جهنّم باز خواهد گشت» .