105
تحفة الأولياء ج4

163 . باب در بيان همنشينى كردن با گناهكاران

۲۸۲۵.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از ابن ابى عمير ، از ابو زياد نهدى ، از عبيد اللّه بن صالح ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«سزاوار نيست مؤمن را كه در جايى بنشيند كه خداى عز و جل را در آنجا معصيت مى كنند ، و او قدرت بر تغيير دادن آن نداشته باشد» .

۲۸۲۶.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از احمد بن محمد ، از بكر بن محمد ، از جعفرى كه گفت : شنيدم از امام موسى كاظم عليه السلام كه فرمود :«مرا چه مى شود كه تو را در نزد عبد الرحمان بن يعقوب ديدم؟» راوى عرض كرد كه : او خالوى [= دايى] من است . حضرت فرمود كه : «او در باب خداى عز و جل گفتار بزرگى مى گويد ، و آن ، اين است كه خدا را وصف مى نمايد ، و حال آنكه آن جناب به وصف در نمى آيد ، و كسى نمى تواند كه او را به كنه حقيقت وصف نمايد؛ پس يا با او مى نشينى و ما را وا مى گذارى» ، و يا با ما مى نشينى و او را وا مى گذارى .
عرض كردم كه : او آنچه خواهد ، بگويد ، چه چيز از آن بر من است ، چون به آنچه مى گويد ، قائل نباشم و به آن اعتقاد نكنم؛ پس امام موسى عليه السلام فرمود كه : «آيا نمى ترسى كه عذاب و عقوبتى بر او فرود آيد ، پس به شما همه برسد؟ آيا ندانسته اى قصّه آن كسى را كه از اصحاب موسى عليه السلام بود ، و پدرش از اصحاب فرعون بود؟ پس در هنگامى كه لشكر فرعون به موسى رسيدند ، از ايشان تخلّف ورزيد و در دنبال ماند كه پدرش را موعظه كند ، تا آنكه او را به موسى ملحق گرداند . بعد از آن ، پدرش درگذشت ، و او با پدرش پيوسته با يكديگر جنگ مى كردند و بر همديگر خشم مى گرفتند ، تا آنكه به موضعى از كنار درياى نيل رسيدند . پس هر دو باهم غرق شدند . و چون آن خبر به موسى عليه السلام رسيد ، فرمود كه : آن پسر در رحمت خداى عز و جل است ، وليكن عذاب و عقوبت چون فرود آيد ، چيزى كه آن را دفع كند از كسى كه با گنهكار نزديكى نموده ، نباشد ، و لامحاله به او نيز برسد» .


تحفة الأولياء ج4
104

163 ـ بَابُ مُجَالَسَةِ أَهْلِ الْمَعَاصِي

۲۸۲۵.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ أَبِي زِيَادٍ النَّهْدِيِّ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ صَالِحٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، قَالَ:«لَا يَنْبَغِي لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يَجْلِسَ مَجْلِساً يُعْصَى اللّهُ فِيهِ وَ لَا يَقْدِرُ عَلى تَغْيِيرِهِ».

۲۸۲۶.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ بَكْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْجَعْفَرِيِّ، قَالَ:
سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ عليه السلام يَقُولُ:
«مَا لِي رَأَيْتُكَ عِنْدَ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ يَعْقُوبَ؟» فَقَالَ: إِنَّهُ خَالِي، فَقَالَ: «إِنَّهُ يَقُولُ فِي اللّهِ قَوْلًا عَظِيماً، يَصِفُ اللّهَ وَ لَا يُوصَفُ، فَإِمَّا جَلَسْتَ مَعَهُ وَ تَرَكْتَنَا، وَ إِمَّا جَلَسْتَ مَعَنَا وَ تَرَكْتَهُ».
فَقُلْتُ: هُوَ يَقُولُ مَا شَاءَ، أَيُّ شَيْءٍ عَلَيَّ مِنْهُ إِذَا لَمْ أَقُلْ مَا يَقُولُ؟
فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ عليه السلام : «أَ مَا تَخَافُ أَنْ تَنْزِلَ بِهِ نَقِمَةٌ، فَتُصِيبَكُمْ جَمِيعاً ؟ أَمَا عَلِمْتَ بِالَّذِي كَانَ مِنْ أَصْحَابِ مُوسى عليه السلام ، وَ كَانَ أَبُوهُ مِنْ أَصْحَابِ فِرْعَوْنَ، فَلَمَّا لَحِقَتْ خَيْلُ فِرْعَوْنَ مُوسى تَخَلَّفَ عَنْهُ لِيَعِظَ أَبَاهُ، فَيُلْحِقَهُ بِمُوسى ، فَمَضى أَبُوهُ وَ هُوَ يُرَاغِمُهُ حَتّى بَلَغَا طَرَفاً مِنَ الْبَحْرِ، فَغَرِقَا جَمِيعاً ، فَأَتى مُوسى عليه السلام الْخَبَرُ، فَقَالَ: هُوَ فِي رَحْمَةِ اللّهِ، وَ لكِنَّ النَّقِمَةَ إِذَا نَزَلَتْ لَمْ يَكُنْ لَهَا عَمَّنْ قَارَبَ الْمُذْنِبَ دِفَاعٌ؟».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج4
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 305736
صفحه از 791
پرینت  ارسال به