115
تحفة الأولياء ج4

۲۸۳۷.و به همين اسناد ، از محمد بن مسلم ، از داود بن فرقد روايت است كه گفت : حديث كرد مرا محمد بن سعيد جهمى و گفت كه : حديث كرد مرا هشام بن سالم ، از امام جعفر صادق عليه السلام كه فرمود :«چون مبتلا شوى به اهل نصب (يعنى سنّيان و همنشينى كردن با ايشان) ، چنان باش كه گويا بر بالاى سنگ گرمِ بريان شده اى هستى ، تا آنكه برخيزى؛زيرا كه خداى عز و جل ايشان را به غايت دشمن مى دارد ، و ايشان را لعنت مى كند . پس چون ايشان را ببينى كه در ذكر امامى از ائمّه عليهم السلام فرو مى برند ، برخيز؛ زيرا كه خشم خداى عز و جل در آن وقت يا در آن مكان بر ايشان فرود مى آيد» .

۲۸۳۸.ابو على اشعرى ، از محمد بن عبد الجبّار ، از صفوان ، از عبد الرحمان بن حجّاج ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«هر كه در نزد كسى بنشيند كه دوستان خداى عز و جل را دشنام مى دهد و به ايشان ناسزا مى گويد ، به حقيقت كه خداى عز و جلرا معصيت و نافرمانى كرده است» .

۲۸۳۹.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از احمد بن محمد بن خالد ، از پدرش ، از قاسم بن عروه ، از عبيد بن زراره ، از پدرش ، از امام محمد باقر عليه السلام كه فرمود :«هر كه بنشيند در مجلسى كه امامى از ائمّه عليهماالسلام در آنجا دشنام داده مى شود و ناسزايى نسبت به او مذكور مى گردد ، و او قادر بر داد ستاندن باشد و نكند ، خداى عز و جل در دنيا لباس خوارى را بر او بپوشاند ، و در آخرت او را عذاب فرمايد ، و آنچه را كه به واسطه آن بر او منّت گذاشته از شناختن ما كه چيزى است نيكو و شايسته ، از او بربايد» .

۲۸۴۰.حسين بن محمد و محمد بن يحيى ، از على بن محمد بن سعد ، از محمد بن مسلم ، از حسن بن على بن نعمان روايت كرده اند كه گفت : حديث كرد مرا پدرم على بن نعمان ، از ابن مسكان ، از يمان بن عبيداللّه كه گفت : يحيى بن امّ طويل را ديدم كه در كناسه كوفه۱ايستاده بود . پس به بلندترين آواز خويش ندا در داد كه : اى گروه دوستان خداى عز و جل! به درستى كه ما بيزاريم از آنچه مى شنويد . هر كه على عليه السلام را ناسزا گويد ، لعنت خدا بر او باد . و ما بيزاريم از آل مروان و آنچه مى پرستند از غير خداى ـ تعالى ـ . بعد از آن ، آواز خويش را پست مى كرد و مى گفت : هر كه دوستان خدا را ناسزا گويد ، با او همنشينى مكنيد . و هر كه شك كند در آنچه ما در آنيم ، با ايشان ابتدا به جدال و گفتگو منماييد . و هر كه از برادران شما به سؤال كردن[و درخواست ]از شما محتاج شود ، به حقيقت كه با او خيانت كرده ايد . بعد از آن ، اين آيه را مى خواند كه :«اِنّا أَعْتَدْنا لِلظّالِمينَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها وَاِنْ يَسْتَغيثُوا يُغاثُوا بِمآءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِى الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَسآءَتْ مُرْتَفَقا»۲؛ يعنى :«به درستى كه ما آماده كرده ايم از براى ستمكاران؛ يعنى ناگرويدگان ـ چنان كه در آيات باب ولايت گذشت ـ ، آتشى را كه احاطه نموده است به ايشان سراپرده آن ، و گرداگرد ايشان را فرو گرفته ، و اگر از تشنگى فريادخواهى كنند ، فريادرسيده شوند به آبى كه مانند روى يا مسِ گداخته است ، (يا چرك و ريم ۳ دوزخيان كه در جوش باشد) ، و چون پيش ايشان برند ، بريان كند روى هاى ايشان را از شدّت حرارت . بد آشاميدنى است (آن آبى كه چون مهل است) ، و بد تكيه گاهى است آتش دوزخ» . ۴

1.ميدان و محله اى از شهر كوفه قديم .

2.كهف، ۲۹.

3.ريم، كثافت و چرك زخم است.

4.و ذكر تكيه گاه ، به جهت مقارنه آن با قصّه اهل بهشت و تكيه گاه ايشان است ، و اگر نه آتش ، تكيه گاه نيست . (مترجم)


تحفة الأولياء ج4
114

۲۸۳۷.وَ بِهذَا الْاءِسْنَادِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ، قَالَ: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ سَعِيدٍ الْجُمَحِيُّ، قَالَ : حَدَّثَنِي هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، قَالَ:«إِذَا ابْتُلِيتَ بِأَهْلِ النَّصْبِ وَ مُجَالَسَتِهِمْ، فَكُنْ كَأَنَّكَ عَلَى الرَّضْفِ حَتّى تَقُومَ؛ فَإِنَّ اللّهَ يَمْقُتُهُمْ وَ يَلْعَنُهُمْ، فَإِذَا رَأَيْتَهُمْ يَخُوضُونَ فِي ذِكْرِ إِمَامٍ مِنَ الْأَئِمَّةِ عليهم السلام فَقُمْ؛ فَإِنَّ سَخَطَ اللّهِ يَنْزِلُ هُنَاكَ عَلَيْهِمْ».

۲۸۳۸.أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنْ صَفْوَانَ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ الْحَجَّاجِ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، قَالَ:«مَنْ قَعَدَ عِنْدَ سَبَّابٍ لِأَوْلِيَاءِ اللّهِ، فَقَدْ عَصَى اللّهَ تَعَالى».

۲۸۳۹.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ، عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام ، قَالَ:«مَنْ قَعَدَ فِي مَجْلِسٍ يُسَبُّ فِيهِ إِمَامٌ مِنَ الْأَئِمَّةِ عليهم السلام يَقْدِرُ عَلَى الِانْتِصَافِ فَلَمْ يَفْعَلْ، أَلْبَسَهُ اللّهُ الذُّلَّ فِي الدُّنْيَا، وَ عَذَّبَهُ فِي الْاخِرَةِ، وَ سَلَبَهُ صَالِحَ مَا مَنَّ بِهِ عَلَيْهِ مِنْ مَعْرِفَتِنَا».

۲۸۴۰.الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعْدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي: عَلِيُّ بْنُ النُّعْمَانِ، عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ، عَنِ الْيَمَانِ بْنِ عُبَيْدِ اللّهِ، قَالَ:رَأَيْتُ يَحْيَى ابْنَ أُمِّ الطَّوِيلِ وَقَفَ بِالْكُنَاسَةِ، ثُمَّ نَادى بِأَعْلى صَوْتِهِ: مَعْشَرَ أَوْلِيَاءِ اللّهِ، إِنَّا بُرَآءُ مِمَّا تَسْمَعُونَ، مَنْ سَبَّ عَلِيّاً عليه السلام فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللّهِ ، وَ نَحْنُ بُرَآءُ مِنْ آلِ مَرْوَانَ وَ مَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ ، ثُمَّ يَخْفِضُ صَوْتَهُ، فَيَقُولُ: مَنْ سَبَّ أَوْلِيَاءَ اللّهِ فَلَا تُقَاعِدُوهُ؛ وَ مَنْ شَكَّ فِيمَا نَحْنُ عَلَيْهِ فَلَا تُفَاتِحُوهُ؛ وَ مَنِ احْتَاجَ إِلى مَسْأَلَتِكُمْ مِنْ إِخْوَانِكُمْ فَقَدْ خُنْتُمُوهُ، ثُمَّ يَقْرَأُ: «إِنّا أَعْتَدْنا لِلظّالِمِينَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها وَ إِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغاثُوا بِماءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِى الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً» ».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج4
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 289749
صفحه از 791
پرینت  ارسال به