125
تحفة الأولياء ج4

۲۸۴۹.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از سهل بن زياد ، از على بن اسباط ، از موسى بن بكر كه گفت : امام موسى كاظم عليه السلام را سؤال كردم از كفر و شرك ، كه كدام يك از اين دو ديرينه تر است؟ موسى مى گويد كه : حضرت به من فرمود كه :«من هرگز تو را نديدم كه با مردم گفتگو و جدال كنى» . عرض كردم كه : هشام بن سالم مرا امر كرد كه تو را از اين سؤال كنم؛ پس حضرت به من فرمود كه : «كفر ، ديرينه تر است و آن جحود و انكار است . خداى عز و جلفرموده است كه : «اِلَّا اِبْليسَ أَبى وَاسْتَكْبَرَ وَكانَ مِنَ الْكافِرينَ»۱ ؛ يعنى : پس همه فرشتگان سجده كردند و هيچ يك از ايشان از اين معنى سر باز نزد ، مگر شيطان كه سر باز زد از آن سجده ، و تكبّر و گردنكشى كرد ، و خود را بزرگ شمرد در امر سجود ، و اطاعت ننمود ، و در اصل از ناگرويدگان بود» (يعنى در علم خدا از منافقان بود؛ چه در نزد فرشتگان ، اظهار انقياد مى نمود و در باطن ، كافر بود . و چون حق ـ سبحانه و تعالى ـ او را به سجده امر فرمود ، غش و ناپاكى اش ، بر محك امتحان ظاهر شد) .

۲۸۵۰.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از ابن ابى عمير ، از عبد الرحمان بن حجّاح ، از زراره روايت كرده است كه گفت : به خدمت امام محمد باقر عليه السلام عرض كردم كه : آيا هيچ مؤمنى داخل آتش دوزخ مى شود؟ فرمود :«نه ، به خدا سوگند» . عرض كردم كه : آيا كسى غير از كافر در آن داخل مى شود؟ فرمود : «نه ، مگر كسى كه خداى عز و جل خواهد» .
زراره مى گويد كه : چون چندين مرتبه اين را بر آن حضرت برگردانيدم ، به من فرمود كه : «اى زراره! به درستى كه من مى گويم نه و مى گويم مگر كسى كه خدا خواهد ، و تو مى گويى نه و نمى گويى مگر كسى كه خدا خواهد» .
عبد الرحمان مى گويد كه : بعد از آن ، حديث كردند مرا هشام بن حكم و حمّاد ، از زراره كه گفت : پس من در دل خويش گفتم كه : حضرت شيخى است كه او را دانشى به طريقه خصومت و جدال نيست . زراره گفت كه : پس حضرت به من فرمود كه : «اى زراره! چه مى گويى در حقّ كسى كه از براى تو به احتلام ۲ اقرار كند؟ آيا او را مى كشى؟ ۳ چه مى گويى در باب خدمتكاران شما و زنان و فرزندان شما؟ آيا ايشان را مى كشى؟» پس گفتم : به خدا سوگند كه منم آن كسى كه مرا دانشى به طريقه خصومت و جدال نيست .

1.بقره، ۳۴.

2.در متن عربى «حكم» است .

3.در برخى نسخه ها ، «آيا او را مى پذيرى» است .


تحفة الأولياء ج4
124

۲۸۴۹.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ، عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ، قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عليه السلام عَنِ الْكُفْرِ وَ الشِّرْكِ:
أَيُّهُمَا أَقْدَمُ؟ قَالَ: فَقَالَ لِي:
«مَا عَهْدِي بِكَ تُخَاصِمُ النَّاسَ» قُلْتُ: أَمَرَنِي هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ أَنْ أَسْأَلَكَ عَنْ ذلِكَ، فَقَالَ لِي: «الْكُفْرُ أَقْدَمُ وَ هُوَ الْجُحُودُ؛ قَالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «إِلَّا إِبْلِيسَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ» » .

۲۸۵۰.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ الْحَجَّاجِ، عَنْ زُرَارَةَ، قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام : يَدْخُلُ النَّارَ مُؤْمِنٌ؟ قَالَ:
«لَا، وَ اللّهِ».
قُلْتُ: فَمَا يَدْخُلُهَا إِلَا كَافِرٌ؟ قَالَ: «لَا، إِلَا مَنْ شَاءَ اللّهُ». فَلَمَّا رَدَدْتُ عَلَيْهِ مِرَاراً، قَالَ لِي: «أَيْ زُرَارَةُ، إِنِّي أَقُولُ: لَا، وَ أَقُولُ: إِلَا مَنْ شَاءَ اللّهُ، وَ أَنْتَ تَقُولُ: لَا، وَ لَا تَقُولُ: إِلَا مَنْ شَاءَ اللّهُ».
قَالَ: فَحَدَّثَنِي هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ وَ حَمَّادٌ، عَنْ زُرَارَةَ، قَالَ: قُلْتُ فِي نَفْسِي: شَيْخٌ لَا عِلْمَ لَهُ بِالْخُصُومَةِ، قَالَ: فَقَالَ لِي: «يَا زُرَارَةُ، مَا تَقُولُ فِيمَنْ أَقَرَّ لَكَ بِالْحُكْمِ؟ أَ تَقْتُلُهُ؟ مَا تَقُولُ فِي خَدَمِكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ؟ أَ تَقْتُلُهُمْ؟» قَالَ: فَقُلْتُ: أَنَا ـ وَ اللّهِ ـ الَّذِي لَا عِلْمَ لِي بِالْخُصُومَةِ.

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج4
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 306320
صفحه از 791
پرینت  ارسال به