133
تحفة الأولياء ج4

۲۸۶۳.على بن ابراهيم ، از محمد بن عيسى ، از يونس ، از فضيل بن يسار ، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«به درستى كه خداى عز و جل على را بر پا كرد كه نشانه اى باشد در ميان آن جناب و آفريدگانش؛ پس هر كه او را بشناسند ، مؤمن باشد ، و هر كه او را انكار كند ، كافر باشد ، و هر كه به او جاهل باشد ، گمراه باشد ، و هر كه چيزى را با او بر پا كند ، مشرك باشد ، و هر كه بيايد در قيامت با دوستى او ، در بهشت داخل شود ، و هر كه بيايد با دشمنى او ، در آتش دوزخ درآيد» .

۲۸۶۴.يونس ، از موسى بن بكر ، از امام موسى كاظم عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«به درستى كه على عليه السلام درى است از درهاى بهشت؛ پس هر كه در او داخل شود ، مؤمن باشد ، و هر كه از درِ او بيرون رود ، كافر باشد ، و هر كه در آن داخل نشود و از آن بيرون نرود ، در طبقه اى باشد كه خدا را در باب ايشان مشيّت و خواست است ، كه آنچه خواهد ، با ايشان مى كند» ۱ .

166 . باب در بيان وجوه و طورهاى كفر

۲۸۶۵.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از بكر بن صالح ، از قاسم بن بريد ، از ابو عمرو زبيرى ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه گفت : به آن حضرت عرض كردم كه : مرا خبر ده از وجوه و اقسام كفر كه در كتاب خداى عز و جل مذكور است .
فرمود كه :
«كفر ، در كتاب خداى عز و جل بر پنج وجه است؛ پس از جمله آنها ، كفر جحود و انكار است ، و آن بر دو وجه است . بعد از آن ، كفرى است كه به واسطه ترك كردن آن چيزى است كه خدا به آن امر فرموده است ، و كفر برائت و بيزارى ، و كفر نعمت ها . امّا كفر جحود و انكار ، انكار ربوبيّت و پروردگارى است ، كه بالمرّه خدا را انكار كند ، و اين گفتار كسى است كه مى گويد : پروردگارى نيست و بهشتى نيست و دوزخى نيست . و اين گفتار ، گفتار دو قسم از زندقيان است كه ايشان را دهريّه مى گويند ۲ و ايشان ، آنانند كه مى گويند : «وَما يُهْلِكُنا اِلَا الدَّهْرُ»۳ ؛ يعنى : «وهلاك نمى كند ما را ، مگر مرور روزگار ۴ » . و اين دينى است كه ايشان به استحسانى از جانب خود ، آن را از براى خويشتن وضع كردند و قرار دادند ، بى آنكه بر دليل و حجّتى باشند ، و آن را ثابت كرده باشند ، و نه آنكه چيزى را از آنچه مى گويند ، محقّق نموده باشند . خداى عز و جلفرموده است كه : «اِنْ هُمْ اِلَّا يَظُنُّونَ»۵ ؛ يعنى : نيستند ايشان ، مگر آنكه گمان مى كنند ، كه باعث ايشان بر آن ، محض پندار است» . و حضرت فرمود : «گمان مى كنند كه اين امر چنان است كه ايشان مى گويند ، و خدا فرموده است كه : «اِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا سَوآءٌ عَلَيْهِمْ ءَأَنْذَرتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤمِنُونَ»۶ ؛ يعنى : به درستى كه آنان كه كافر شده اند ، يكسان است بر ايشان ، كه آيا بترسانى ايشان را ، يا نترسانى ايشان را (يعنى خواه بترسانى و خواه نترسانى) ، كه ايشان ايمان نمى آورند» . و حضرت فرمود : «يعنى به توحيد و يگانگى خداى عز و جل؛ پس اين ، يكى از وجوه كفر است .
و امّا وجه ديگر از كفرِ جحود و انكار ، با [وجود ]معرفت و شناسايى آن است كه انكاركننده انكار كند ، با آنكه او مى داند كه آن را كه انكار كرده ، حقّ است ، كه در نزد او قرار و استقرار دارد . و به حقيقت كه خداى عز و جل فرموده است كه : «وَجَحَدُوا بِها وَاسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَعُلُوّاً»۷ ؛ يعنى : «و انكار كردند فرعون و قوم او به آنها (يعنى تكذيب كردند دلائل قدرت ما و براهين رسالت موسى عليه السلام را) ، و نفس هاى ايشان ، آنها را يقين داشت (يعنى مبيّن مى دانستند كه آنها از نزد خدا است و سحر نيست) ، و به زبان ، تكذيب آنها مى كردند از روى ستمكارى ، و ترفّع و بلندى و سركشى از ايمان» . و خدا فرموده است كه : «وَكانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذينَ كَفَرُوا فَلَمّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللّه ِ عَلَى الْكافِرينَ»۸ ؛ يعنى : ربودند يهودان ، پيش از فرود آمدن قرآن ، كه در وقت درماندگى ، طلب فتح و نصرت مى كردند به آن ، و به كسى كه اين قرآن بر او فرود آيد ، بر آنان كه كافر شده اند . پس آن هنگام كه آمد ايشان را آنچه شناخته بودند ، كافر شدند به آن . پس لعنت خدا و دورى از رحمت او بر كافران ، كه به علم خود كار نكردند ، و عناد و جحود ورزيدند» . و حضرت فرمود : «پس اين ، تفسير و بيان دو وجه جحود و انكار است .
و وجه سيم از كفر ، كفر نعمت است . و آن قول خداى عز و جل است كه گفتار سليمان را حكايت مى فرمايد كه : «هذا مِنْ فَضْلِ رَبّى لِيَبْلُوَنى أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَنْ شَكَرَ فَاِنَّما يَشكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَاِنَّ رَبّى غَنىٌّ كَريمٌ»۹ ؛ يعنى : «اين استقرار و قرار گرفتن تخت بلقيس در نزد من ، در مدّت چشم زدن من ، از محض فضل پروردگار من است ، تا بيازمايد مرا ، كه آيا شكرگزارى مى كنم و آن را از محض فضل او مى دانم ، يا ناسپاسى مى كنم بر آن (به اينكه خود را در آن مدخليّت مى دهم ، يا در اداى شكر آن كوتاهى مى كنم) . و هر كه سپاس دارى كند نعمت خدا را ، پس جز اين نيست كه سپاس دارى مى نمايد از براى خود (چه شكر ، باعث دوام نعمت و موجب زيادتى آن است) . و هر كه كفران ورزد ، پس به درستى كه پروردگار من بى نيازى است صاحب كرم (كه به شكرگزارى بندگان احتياج ندارد ، و بر مستخفّان ، با وجود كفران ، بناى لطف و كرم دارد) . و فرموده است كه : «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَاَزيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ اِنَّ عَذابى لَشَديدٌ»۱۰ ـ كه ترجمه آن گذشت ، مگر آخر آن ، كه ترجمه آن ، اين است كه ـ : «و هر آينه اگر كافر شويد ، به درستى كه عذاب و نكال من بسيار سخت است» . و فرموده است كه : «فَاذْكُرُونى أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لى وَلا تَكْفُرُونَ»۱۱ ؛ يعنى : «پس ياد كنيد مرا به طاعت و عبادت ، تا ياد كنم شما را به ثواب و مغفرت . و شكرگزارى كنيد مرا به آن نعمت ها كه بر شما انعام كرده ام در دنيا و آخرت ، و ناسپاسى مكنيد مرا به انكار نعمت و معصيت» .
و وجه چهارم از كفر ، ترك كردن آن چيزى است كه خداى عز و جل به آن امر فرموده ، و آن قول خداى عز و جل است كه : «وَاِذْ أَخَذْنا ميثاقَكُمْ لا تَسْفِكُونَ دِمآئَكُمْ وَلا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ * ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَريقا مِنْكُمْ مِنْ ديارِهِمْ تَظاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْاِثْمِ وَالْعُدْوانِ وَاِنْ يَأتُوكُمْ أُسارى تُفادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ اِخْراجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزآءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ»۱۲ ؛ يعنى : و نيز ياد كنيد ، اى بنى اسرائيل! وقتى را كه فرا گرفتيم پيمان را از شما (يعنى از آباء و اجداد شما) ، و بر ايشان اين عهد بستيم كه مريزيد خون هاى خود را (يعنى خويشان و هم دينان خود را) ، و پيروى مكنيد نفس هاى خود را (يعنى آنها را كه به منزله جان هاى شمايند) ، از خانه ها و منزل هاى خويش؛ پس اقرار كرديد و اين عهد را قبول نموديد ، و حال آنكه شما گواهى مى دهيد بر اين معنى . بعد از آن ، شما آن گروهيد كه مى كشيد نفس هاى خود را ، و بيرون مى كنيد گروهى را از خويش ، از خانه ها و منزل هاى ايشان ، در حالى كه پشت به پشت هم مى دهيد ، و يكديگر را يارى و هوادارى مى كنيد بر ايشان ، و در بيرون كردن ايشان به گناه و ستمكارى و افزون طلبى . و اگر بيايند شما را در حالتى كه اسيران باشند ، فديه مى دهيد ايشان را ، و ايشان را باز مى خريد ، و حال آنكه آن؛ يعنى بيرون كردن ايشان ، حرام گردانيده شده است بر شما . آيا ، پس مى گرويد به پاره اى از كتاب تورات ، و كافر مى شويد به پاره اى ديگر؟» . و حضرت فرمود كه : «پس كفر ايشان ، به واسطه ترك كردن آن چيزى است كه خداى عز و جل ايشان را به آن امر فرموده . (و احتمال دارد كه معنى اين باشد كه : پس خدا به اين واسطه ، ايشان را نسبت به كفر داده) ، و ايشان را به سوى ايمان نسبت داده ، و آن را از ايشان قبول نفرموده ، و ايشان را در نزد آن جناب نفع نبخشيده ، پس فرموده است كه : «فَما جَزآءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ اِلّا خِزْىٌ فِى الْحَيوةِ الدُّنْيا وَيَوْمَ الْقِيامَةِ يُرَدُّونَ اِلى أَشَدِّ الْعَذابِ وَمَا اللّه ُ بِغافِلٍ عَمّا تَعْمَلُونَ»۱۳ . «پس نيست مكافات و سزاى كسانى كه اين را مى كنند از شما ، مگر رسوايى و خوارى در زندگانى دنيا ، و در روز قيامت برگردانيده مى شوند به سوى سخت ترين عذاب ،و خدا غافل و بى خبر نيست از آنچه مى كنند» .
و وجه پنجم از كفر ، كفر برائت و بيزارى است ، و آن قول خداى عز و جل است كه گفتار ابراهيم عليه السلام را حكايت مى فرمايد كه : «كَفَرْنا بِكُمْ وَبَدا بَيْنَنا وَبَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَالْبَغْضآءُ أَبَدا حَتّى تُؤْمِنُوا بِاللّه ِ وَحْدَهُ»۱۴ ؛ يعنى : كافر شديم به شما ، (حضرت فرمود : يعنى بيزارى جستيم از شما) ، و ظاهر و آشكار شد در ميانه ما و ميانه شما ، دشمنى در دل و دشمنى به دست (از زدن و كشتن) هميشه ، تا آنكه ايمان آوريد به خدا ، در حالى كه تنها است و شريكى ندارد» . ۱۵ و حضرت فرمود كه : «خدا فرموده است ، در حالتى كه شيطان و بيزارى جستن او را از دوستان خويش از آدميان ، در روزقيامت ذكر مى فرمايد ، كه : «اِنّى كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ»۱۶ ؛ يعنى : «به درستى كه من كافر شدم به آنچه مرا شريك گردانيديد پيش از اين در دنيا» . و فرموده است كه : «اِنَّما اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللّه ِ أَوْثانا مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِى الْحَيوةِ الدُّنْيا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيمَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَيَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضا»۱۷ ؛ يعنى : جز اين نيست كه فرا گرفتيد از غير خدا بتانى چند را به خدايى ، براى دوستى ميان شما در زندگانى دنيا . پس در روز قيامت ، كافر شود بعضى از شما به بعضى ديگر» . و حضرت فرمود كه : «يعنى بعضى از شما از بعضى بيزارى جويد» (و لعنت كند بعضى از شما بعضى ديگر را) .

1.و چند حديث اين باب ، در باب رواياتى كه در ولايت است ، مذكور شد ، با تفاوت و اختلاف در متن و سند . (مترجم)

2.يعنى كسانى كه منسوب اند به سوى دهر و روزگار؛ چه ايشان ، همه حوادث و وقايع را به روزگار نسبت مى دهند . و در قاموس مذكور است كه : دهرى ـ به فتح دال و به ضمّ آن ـ ، آن است كه قائل باشد به بقاى دهر . (مترجم)

3.جاثيه، ۲۴.

4.يعنى گردش شب و روز و گذشتن روزگار ، در هلاك نفس ما تأثير مى كند ، نه آنكه ملك الموت ، قبض روح ما مى كند به فرمان خدا . (مترجم)

5.جاثيه، ۲۴.

6.بقره، ۶.

7.نمل، ۱۴.

8.بقره، ۸۹.

9.نمل، ۴۰.

10.ابراهيم، ۷.

11.بقره، ۱۵۲.

12.بقره، ۸۴ و ۸۵.

13.بقره، ۸۵.

14.ممتحنه، ۴.

15.و حاصل مراد آن كه ، سبب عداوت و بغض ميان ما نيست ، مگر نگرويدن شما؛ پس مادامى كه آن باقى باشد ، اين نيز باقى است . (مترجم)

16.ابراهيم، ۲۲.

17.عنكبوت، ۲۵.


تحفة الأولياء ج4
132

۲۸۶۳.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنْ يُونُسَ، عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام ، قَالَ:«إِنَّ اللّهَ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ نَصَبَ عَلِيّاً عليه السلام عَلَماً بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ، فَمَنْ عَرَفَهُ كَانَ مُؤْمِناً، وَ مَنْ أَنْكَرَهُ كَانَ كَافِراً، وَ مَنْ جَهِلَهُ كَانَ ضَالًا، وَ مَنْ نَصَبَ مَعَهُ شَيْئاً كَانَ مُشْرِكاً، وَ مَنْ جَاءَ بِوَلَايَتِهِ دَخَلَ الْجَنَّةَ، وَ مَنْ جَاءَ بِعَدَاوَتِهِ دَخَلَ النَّارَ».

۲۸۶۴.يُونُسُ، عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ، عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ عليه السلام ، قَالَ:«إِنَّ عَلِيّاً عليه السلام بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ ، فَمَنْ دَخَلَ بَابَهُ كَانَ مُؤْمِناً ، وَ مَنْ خَرَجَ مِنْ بَابِهِ كَانَ كَافِراً، وَ مَنْ لَمْ يَدْخُلْ فِيهِ وَ لَمْ يَخْرُجْ مِنْهُ كَانَ فِي الطَّبَقَةِ الَّتِي لِلّهِ فِيهِمُ الْمَشِيئَةُ».

166 ـ بَابُ وُجُوهِ الْكُفْرِ

۲۸۶۵.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ بُرَيْدٍ، عَنْ أَبِي عَمْرٍو الزُّبَيْرِيِّ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، قَالَ: قُلْتُ لَهُ: أَخْبِرْنِي عَنْ وُجُوهِ الْكُفْرِ فِي كِتَابِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ .
قَالَ:
«الْكُفْرُ فِي كِتَابِ اللّهِ عَلى خَمْسَةِ أَوْجُهٍ: فَمِنْهَا كُفْرُ الْجُحُودِ ـ وَ الْجُحُودُ عَلى وَجْهَيْنِ ـ وَ الْكُفْرُ بِتَرْكِ مَا أَمَرَ اللّهُ، وَ كُفْرُ الْبَرَاءَةِ، وَ كُفْرُ النِّعَمِ.
فَأَمَّا كُفْرُ الْجُحُودِ، فَهُوَ الْجُحُودُ بِالرُّبُوبِيَّةِ، وَ هُوَ قَوْلُ مَنْ يَقُولُ: لَا رَبَّ، وَ لَا جَنَّةَ، وَ لَا نَارَ، وَ هُوَ قَوْلُ صِنْفَيْنِ مِنَ الزَّنَادِقَةِ يُقَالُ لَهُمُ: الدَّهْرِيَّةُ، وَ هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ: «وَ ما يُهْلِكُنا إِلَا الدَّهْرُ» وَ هُوَ دِينٌ وَضَعُوهُ لِأَنْفُسِهِمْ بِالِاسْتِحْسَانِ مِنْهُمْ عَلى غَيْرِ تَثَبُّتٍ مِنْهُمْ وَ لَا تَحْقِيقٍ لِشَيْءٍ مِمَّا يَقُولُونَ ، قَالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «إِنْ هُمْ إِلَا يَظُنُّونَ» أَنَّ ذلِكَ كَمَا يَقُولُونَ، وَ قَالَ: «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ» يَعْنِي بِتَوْحِيدِ اللّهِ تَعَالى، فَهذَا أَحَدُ وُجُوهِ الْكُفْرِ.
وَ أَمَّا الْوَجْهُ الْاخَرُ مِنَ الْجُحُودِ عَلى مَعْرِفَةٍ، فَهُوَ أَنْ يَجْحَدَ الْجَاحِدُ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ حَقٌّ قَدِ اسْتَقَرَّ عِنْدَهُ، وَ قَدْ قَالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ : «وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا» وَ قَالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ كانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْكافِرِينَ» فَهذَا تَفْسِيرُ وَجْهَيِ الْجُحُودِ.
وَ الْوَجْهُ الثَّالِثُ مِنَ الْكُفْرِ كُفْرُ النِّعَمِ، وَ ذلِكَ قَوْلُهُ تَعَالى يَحْكِي قَوْلَ سُلَيْمَانَ عليه السلام : «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّى لِيَبْلُوَنِى أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَنْ شَكَرَ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّى غَنِىٌّ كَرِيمٌ» .
وَ قَالَ: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِى لَشَدِيدٌ» وَ قَالَ: «فَاذْكُرُونِى أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لِى وَ لا تَكْفُرُونِ» .
وَ الْوَجْهُ الرَّابِعُ مِنَ الْكُفْرِ تَرْكُ مَا أَمَرَ اللّهُ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ بِهِ، وَ هُوَ قَوْلُ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ : «وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ لا تَسْفِكُونَ دِماءَكُمْ وَ لا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَ تُخْرِجُونَ فَرِيقاً مِنْكُمْ مِنْ دِيارِهِمْ تَظاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْاءِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ إِنْ يَأْتُوكُمْ أُسارى تُفادُوهُمْ وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْراجُهُمْ أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ» فَكَفَّرَهُمْ بِتَرْكِ مَا أَمَرَ اللّهُ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ بِهِ، وَ نَسَبَهُمْ إِلَى الْاءِيمَانِ، وَ لَمْ يَقْبَلْهُ مِنْهُمْ، وَ لَمْ يَنْفَعْهُمْ عِنْدَهُ، فَقَالَ: «فَما جَزاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلَا خِزْىٌ فِى الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُرَدُّونَ إِلى أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللّهُ بِغافِلٍ عَمّا تَعْمَلُونَ» .
وَ الْوَجْهُ الْخَامِسُ مِنَ الْكُفْرِ كُفْرُ الْبَرَاءَةِ، وَ ذلِكَ قَوْلُهُ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ يَحْكِي قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ عليه السلام : «كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتّى تُؤْمِنُوا بِاللّهِ وَحْدَهُ» يَعْنِي تَبَرَّأْنَا مِنْكُمْ، وَ قَالَ: يَذْكُرُ إِبْلِيسَ وَ تَبْرِئَتَهُ مِنْ أَوْلِيَائِهِ مِنَ الْاءِنْسِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ: «إِنِّى كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ» .
وَ قَالَ: «إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ أَوْثاناً مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِى الْحَياةِ الدُّنْيا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَ يَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضاً» يَعْنِي يَتَبَرَّأُ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ» .

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج4
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 291909
صفحه از 791
پرینت  ارسال به