141
تحفة الأولياء ج4

167 . باب در بيان ستون هاى كفر و شعبه هاى آن

۲۸۶۶.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از حمّاد بن عيسى ، از ابراهيم بن عمر يمانى ، از عمر بن اذينه ، از ابان بن ابى عيّاش ، از سليم بن قيس هلالى ، از اميرالمؤمنين عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«كفر ، بر چهار ستون بنا شده است و آنها : فسق ، و بيرون رفتن است از دايره فرمان خدا ، و غلوّ ، و شك و شبهه .
و فسق ، بر چهار شعبه است : بر جفا و كورى و غفلت و سركشى؛ پس هر كه جفا كند ، خلق را كوچك شمارد ، و فقها را دشمن دارد ، و بر گناه بزرگ اصرار كند . و هر كه كور باشد از دين حق ، ياد خدا را فراموش كند ، و گمان را پيروى نمايد ، و با آفريدگار خود به علانيه جنگ كند ، و شيطان بر او و گمراهى او اصرار كند ، و آمرزش گناهان را طلبد ، بى آنكه توبه كند ، يا تضرّع و زارى نمايد ، يا غفلتى داشته باشد (بلكه دانسته گناه كرده ، و از روى عمد و قصد آن را به جا آورده) ، و هر كه غفلت داشته باشد ، بر نفس خود جنايت كند و آسيب گناه به آن رساند ، و بر پشت خويش برگردد و پس پس رود ، و گمراهى خود را ، راه راست پندارد ، و آرزوها ، او را گول زند ، و حسرت و پشيمانى ، او را فرا گيرد ، چون امر گذارده شود و پرده غفلت از پيش رويش برطرف شود ، و از برايش ظاهر گردد آنچه نبود كه بپندارد ۱ . و هر كه از امر خداى عز و جل سركشى كند ، شك كند ، و هر كه شك كند ، خدا بر او بلندى و برترى جويد؛ پس او را به سلطنت و تسلّطى كه دارد ، خوار كند ، و به بزرگوارى خود ، او را حقير و بى مقدار كند ، چنان كه به پروردگار خويش كه صاحب كرم است فريفته شده ، و به اين سبب در امر او سهل انگارى و كوتاهى كرده است .
و غُلوّ ، بر چهار شعبه است : بر فرو رفتن در چيزى به رَأى خود ، و تنازع و دشمنى كردن در آن ، و ميل كردن از حق ، و مخالفت؛ پس هر كه در چيزى فرو رود ، به سوى حق بازگشت نكند ، و غير از غرق شدن در گرداب هاى باطل ، چيزى را نيفزايد ، و فتنه اى از او برطرف نشود ، مگر آنكه فتنه ديگر او را فرو گيرد و دينش دريده شود؛ پس او فرو مى رود در كارى شوريده و مضطرب و به هم برآمده . و هر كه در رأى خود منازعه نمايد و دشمنى كند ، به حماقت و بى عقلى مشهور شود ، به جهت طول لجاجت و ستيزه . و هر كه از حق ميل كند ، خوبى در نزد او زشت شود ، و بدى در نزد او نيكو شود . و هر كه مخالفت ورزد ، راه هاى او بر او كور و پوشيده گردد ۲ ، (كه هيچ نشانى در آن نباشد) ، و كارش بر او معرّض شود (كه حائل و مانع به هم رساند) ، و بيرون رفتنگاهش بر او تنگ شود ، چون راه مؤمنان را پيروى نكند .
و شكّ ، بر چهار شعبه است : بر مريه؛ يعنى شك بر امور ، (يا مجادله و خصومت) ، و خواهش نفس ، و تردّد و انقياد . و آن قول خداى عز و جل است كه : «فَبِأَىِّ الآءِ رَبِّكَ تَتَمارى»۳ ؛ يعنى : پس به كدام يك از نعمت هاى پروردگار خود شكّ مى كنى» ۴ .
و در روايت ديگر چنين است كه : «بر مريه ، و ترسيدن از حقّ ، و تردّد و انقياد ، و تسليم شدن از براى جهل و اهل آن» .
«پس هر كه او را در هول و ترس افكند ، آنچه در پيش روى او است ، بر پاشنه هاى خويش برگردد و پس پس رود . هر كه در دين به شك افتد ، در شكّ تردّد كند و سرگردان شود ، و پيشينيان از مؤمنان بر او پيشى گيرند ، و پسينيان او را دريابند و به او رسند ، و سُم هاى شيطان او را پامال كند (كه لگدكوب آن ملعون شود) . و هر كه از براى هلاكت دنيا و آخرت گردن نهد ، در ميان اين دو ، هلاك گردد . و هر كه از آن رهايى يابد ، از فضل يقين خواهد بود ، و خداى عز و جل خلقى را نيافريده كه از يقين كمتر باشد ۵ .
و شبهه ، بر چهار شعبه است : خوش آمدن به آرايش دنيا و آراستن نفس ، و چيزى را جلوه دادن در نظر اين كس ، و تأويل و بيان كجى ، و آميختن حق به باطل . و اين ، به سبب آن است كه زينت و آرايش دنيا ، از حجّت و گواه مى كيباند ۶ ، و آراستن نفس اين كس را به زور بر سر شهوت و خواهش نفس مى برد و در آن داخل مى كند ، و كجى ، صاحب خود را ميل مى دهد ، ميلى بزرگ ، و آميزش و آشفتگى ، تاريكى چند است كه بعضى از آنها در بالاى بعضى است ۷ پس آنچه مذكور شد ، كفر و ستون ها و شعبه هاى آن است» .

1.يعنى حتى به آن گمان نمى برد .

2.. و بنابر بعضى از نسخه هاى كافى ، راه هاى او بر او دشوار شود .

3.نجم، ۵۵.

4.. و خطاب با حضرت رسالت است ، و مراد از آن ، امّت . (مترجم)

5.يعنى افراد يقين دار اندك اند .

6.كيباندن ، حالت متعدى فعل كيبيدن به معناى برگرداندن و از راه به در بردن و منحرف كردن است . ر . ك : فرهنگ عميد و دهخدا .

7.اشاره به آيه قرآن است و معناى آن تاريكى بسيار زياد و روى هم است .


تحفة الأولياء ج4
140

167 ـ بَابُ دَعَائِمِ الْكُفْرِ وَ شُعَبِهِ

۲۸۶۶.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسى، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِّ، عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ، عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِي عَيَّاشٍ، عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ، عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيْهِ، قَالَ:
«بُنِيَ الْكُفْرُ عَلى أَرْبَعِ دَعَائِمَ: الْفِسْقِ، وَ الْغُلُوِّ، وَ الشَّكِّ، وَ الشُّبْهَةِ.
وَ الْفِسْقُ عَلى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى الْجَفَاءِ، وَ الْعَمى، وَ الْغَفْلَةِ، وَ الْعُتُوِّ؛ فَمَنْ جَفَا احْتَقَرَ الْحَقَّ، وَ مَقَتَ الْفُقَهَاءَ، وَ أَصَرَّ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ؛ وَ مَنْ عَمِيَ نَسِيَ الذِّكْرَ، وَ اتَّبَعَ الظَّنَّ، وَ بَارَزَ خَالِقَهُ، وَ أَلَحَّ عَلَيْهِ الشَّيْطَانُ، وَ طَلَبَ الْمَغْفِرَةَ بِلَا تَوْبَةٍ وَ لَا اسْتِكَانَةٍ وَ لَا غَفْلَةٍ؛ وَ مَنْ غَفَلَ جَنى عَلى نَفْسِهِ، وَ انْقَلَبَ عَلى ظَهْرِهِ، وَ حَسِبَ غَيَّهُ رُشْداً، وَ غَرَّتْهُ الْأَمَانِيُّ، وَ أَخَذَتْهُ الْحَسْرَةُ وَ النَّدَامَةُ إِذَا قُضِيَ الْأَمْرُ، وَ انْكَشَفَ عَنْهُ الْغِطَاءُ، وَ بَدَا لَهُ مَا لَمْ يَكُنْ يَحْتَسِبُ؛ وَ مَنْ عَتَا عَنْ أَمْرِ اللّهِ شَكَّ؛ وَ مَنْ شَكَّ، تَعَالَى اللّهُ عَلَيْهِ، فَأَذَلَّهُ بِسُلْطَانِهِ، وَ صَغَّرَهُ بِجَلَالِهِ، كَمَا اغْتَرَّ بِرَبِّهِ الْكَرِيمِ، وَ فَرَّطَ فِي أَمْرِهِ.
وَ الْغُلُوُّ عَلى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى التَّعَمُّقِ بِالرَّأْيِ، وَ التَّنَازُعِ فِيهِ، وَ الزَّيْغِ، وَ الشِّقَاقِ؛ فَمَنْ تَعَمَّقَ لَمْ يُنِبْ إِلَى الْحَقِّ، وَ لَمْ يَزْدَدْ إِلَا غَرَقاً فِي الْغَمَرَاتِ، وَ لَمْ تَنْحَسِرْ عَنْهُ فِتْنَةٌ إِلَا غَشِيَتْهُ أُخْرى، وَ انْخَرَقَ دِينُهُ، فَهُوَ يَهْوِي فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ؛ وَ مَنْ نَازَعَ فِي الرَّأْيِ وَ خَاصَمَ، شُهِرَ بِالْعَثَلِ مِنْ طُولِ اللَّجَاجِ؛ وَ مَنْ زَاغَ قَبُحَتْ عِنْدَهُ الْحَسَنَةُ، وَ حَسُنَتْ عِنْدَهُ السَّيِّئَةُ؛ وَ مَنْ شَاقَّ اعْوَرَّتْ عَلَيْهِ طُرُقُهُ، وَ اعْتَرَضَ عَلَيْهِ أَمْرُهُ، فَضَاقَ عَلَيْهِ مَخْرَجُهُ إِذَا لَمْ يَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُؤْمِنِينَ.
وَ الشَّكُّ عَلى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى الْمِرْيَةِ، وَ الْهَوى ، وَ التَّرَدُّدِ، وَ الِاسْتِسْلَامِ، وَ هُوَ قَوْلُ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ:«فَبِأَىِّ آلاءِ رَبِّكَ تَتَمارى»».
وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرى:
«عَلَى الْمِرْيَةِ، وَ الْهَوْلِ مِنَ الْحَقِّ، وَ التَّرَدُّدِ، وَ الِاسْتِسْلَامِ لِلْجَهْلِ وَ أَهْلِهِ».
«فَمَنْ هَالَهُ مَا بَيْنَ يَدَيْهِ نَكَصَ عَلى عَقِبَيْهِ؛ وَ مَنِ امْتَرى فِي الدِّينِ تَرَدَّدَ فِي الرَّيْبِ، وَ سَبَقَهُ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ، وَ أَدْرَكَهُ الْاخِرُونَ، وَ وَطِئَتْهُ سَنَابِكُ الشَّيْطَانِ؛ وَ مَنِ اسْتَسْلَمَ لِهَلَكَةِ الدُّنْيَا وَ الْاخِرَةِ هَلَكَ فِيمَا بَيْنَهُمَا، وَ مَنْ نَجَا مِنْ ذلِكَ، فَمِنْ فَضْلِ الْيَقِينِ، وَ لَمْ يَخْلُقِ اللّهُ خَلْقاً أَقَلَّ مِنَ الْيَقِينِ.
وَ الشُّبْهَةُ عَلى أَرْبَعِ شُعَبٍ: إِعْجَابٍ بِالزِّينَةِ، وَ تَسْوِيلِ النَّفْسِ، وَ تَأَوُّلِ الْعِوَجِ، وَ لَبْسِ الْحَقِّ بِالْبَاطِلِ؛ وَ ذلِكَ بِأَنَّ الزِّينَةَ تَصْدِفُ عَنِ الْبَيِّنَةِ، وَ أَنَّ تَسْوِيلَ النَّفْسِ يُقَحِّمُ عَلَى الشَّهْوَةِ، وَ أَنَّ الْعِوَجَ يَمِيلُ بِصَاحِبِهِ مَيْلاً عَظِيماً، وَ أَنَّ اللَّبْسَ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ، فَذلِكَ الْكُفْرُ وَ دَعَائِمُهُ وَ شُعَبُهُ».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج4
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 289700
صفحه از 791
پرینت  ارسال به