174 . باب در بيان اصحاب اعراف ۱ ، و در باب معرفت امام
۲۹۰۶.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد ، از ابن فضّال ، از ابن بكير؛ و على بن ابراهيم ، از محمد بن عيسى ، از يونس ، از مردى ، هر دو[طريق ]روايت كرده اند از زراره كه گفت : امام محمد باقر عليه السلام به من فرمود كه :«چه مى گويى در اصحاب اعراف؟» عرض كردم كه : ايشان نيستند ، مگر مؤمنان يا كافران . اگر داخل بهشت مى شوند ، پس ايشان مؤمن اند ، و اگر داخل آتش دوزخ مى شوند ، پس ايشان كافرند . فرمود : «به خدا سوگند كه ايشان ، نه مؤمن اند و نه كافر . و اگر مؤمن مى بودند ، هر آينه داخل بهشت مى شدند ، چنان كه مؤمنان در آن داخل شدند ، و اگر كافر مى بودند ، هر آينه داخل آتش دوزخ مى شدند ، چنان كه كافران در آن داخل شدند ، وليكن ايشان ، گروهى اند كه ثواب ها و گناهان و خوبى ها و بدى هاى ايشان ، برابر است؛ پس عمل ها ، ايشان را قاصر گردانيده . و به درستى كه ايشان ، چنان كه خداى عز و جلفرموده ، خواهند بود» . عرض كردم كه : آيا ايشان از اهل بهشت اند ، يا از اهل دوزخ؟ فرمود كه : «ايشان را وا گذار ، چنان كه خداى عز و جل ايشان را وا گذاشته» . عرض كردم كه : آيا ايشان را به تأخير مى افكنى و حكم ايشان را موقوف مى دارى؟ فرمود : «آرى ، ايشان را به تأخير مى افكنم ، چنان كه خدا ايشان را به تأخير افكنده . اگر خواهد ، ايشان را به رحمت خويش داخل بهشت گرداند ، و اگر خواهد ، ايشان را به گناهان ايشان به سوى دوزخ مى راند ، و بر ايشان ستم نكرده است» . عرض كردم كه : آيا هيچ كافرى داخل بهشت مى شود؟ فرمود : «نه» . عرض كردم : آيا غير از كافر ، كسى داخل آتش دوزخ مى شود؟ زراره مى گويد كه : حضرت فرمود : «نه ، مگر آنكه خداى عز و جل خواسته باشد . اى زراره! به درستى كه من مى گويم ، آنچه خدا خواهد ، مى باشد ، و تو نمى گويى ، آنچه خدا خواهد ، مى باشد . بدان و آگاه باش! كه تو اگر بزرگ شوى ، برمى گردى از اين گفته ، و اين قلاده را باز مى كنى» ۲ .
1.معنى اعراف مذكور شد ، و اصحاب اعراف ، به واسطه مقصود از اضافه و نسبتى كه در آن مأخوذ است ، مختلف مى شوند . و مراد از ايشان در اين عنوان ، چنان كه حديثِ باب بر آن دلالت مى كند ، گروهى اند كه حسنات و سيّئات ايشان برابر است ، و حسنات ايشان مانع است از آنكه به جهنّم روند ، و سيّئات ايشان مانع است در ميان ايشان و بهشت؛ پس ايشان ، در آنجا باشند ، تا خدا در حق ايشان حكم فرمايد ، به آنچه خواسته باشد . (مترجم)
2.و در حديث سابق كه مذكور شد ، چنين است كه : اين قلاده را از خود باز مى كنى . يا معنا اين است كه : اين اعتقاد و رأى را كه دل بر آن بسته اى ، از هم خواهى گشود . و احتمالى كه بعضى داده اند كه معنى اين باشد كه : اگر بزرگ شوى ، برگردى از دين حق ، و عهد و بيعت را از خود باز كنى ، بسيار بعيد است . (مترجم)