177
تحفة الأولياء ج4

174 . باب در بيان اصحاب اعراف ۱ ، و در باب معرفت امام

۲۹۰۶.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد ، از ابن فضّال ، از ابن بكير؛ و على بن ابراهيم ، از محمد بن عيسى ، از يونس ، از مردى ، هر دو[طريق ]روايت كرده اند از زراره كه گفت : امام محمد باقر عليه السلام به من فرمود كه :«چه مى گويى در اصحاب اعراف؟» عرض كردم كه : ايشان نيستند ، مگر مؤمنان يا كافران . اگر داخل بهشت مى شوند ، پس ايشان مؤمن اند ، و اگر داخل آتش دوزخ مى شوند ، پس ايشان كافرند . فرمود : «به خدا سوگند كه ايشان ، نه مؤمن اند و نه كافر . و اگر مؤمن مى بودند ، هر آينه داخل بهشت مى شدند ، چنان كه مؤمنان در آن داخل شدند ، و اگر كافر مى بودند ، هر آينه داخل آتش دوزخ مى شدند ، چنان كه كافران در آن داخل شدند ، وليكن ايشان ، گروهى اند كه ثواب ها و گناهان و خوبى ها و بدى هاى ايشان ، برابر است؛ پس عمل ها ، ايشان را قاصر گردانيده . و به درستى كه ايشان ، چنان كه خداى عز و جلفرموده ، خواهند بود» . عرض كردم كه : آيا ايشان از اهل بهشت اند ، يا از اهل دوزخ؟ فرمود كه : «ايشان را وا گذار ، چنان كه خداى عز و جل ايشان را وا گذاشته» . عرض كردم كه : آيا ايشان را به تأخير مى افكنى و حكم ايشان را موقوف مى دارى؟ فرمود : «آرى ، ايشان را به تأخير مى افكنم ، چنان كه خدا ايشان را به تأخير افكنده . اگر خواهد ، ايشان را به رحمت خويش داخل بهشت گرداند ، و اگر خواهد ، ايشان را به گناهان ايشان به سوى دوزخ مى راند ، و بر ايشان ستم نكرده است» . عرض كردم كه : آيا هيچ كافرى داخل بهشت مى شود؟ فرمود : «نه» . عرض كردم : آيا غير از كافر ، كسى داخل آتش دوزخ مى شود؟ زراره مى گويد كه : حضرت فرمود : «نه ، مگر آنكه خداى عز و جل خواسته باشد . اى زراره! به درستى كه من مى گويم ، آنچه خدا خواهد ، مى باشد ، و تو نمى گويى ، آنچه خدا خواهد ، مى باشد . بدان و آگاه باش! كه تو اگر بزرگ شوى ، برمى گردى از اين گفته ، و اين قلاده را باز مى كنى» ۲ .

1.معنى اعراف مذكور شد ، و اصحاب اعراف ، به واسطه مقصود از اضافه و نسبتى كه در آن مأخوذ است ، مختلف مى شوند . و مراد از ايشان در اين عنوان ، چنان كه حديثِ باب بر آن دلالت مى كند ، گروهى اند كه حسنات و سيّئات ايشان برابر است ، و حسنات ايشان مانع است از آنكه به جهنّم روند ، و سيّئات ايشان مانع است در ميان ايشان و بهشت؛ پس ايشان ، در آنجا باشند ، تا خدا در حق ايشان حكم فرمايد ، به آنچه خواسته باشد . (مترجم)

2.و در حديث سابق كه مذكور شد ، چنين است كه : اين قلاده را از خود باز مى كنى . يا معنا اين است كه : اين اعتقاد و رأى را كه دل بر آن بسته اى ، از هم خواهى گشود . و احتمالى كه بعضى داده اند كه معنى اين باشد كه : اگر بزرگ شوى ، برگردى از دين حق ، و عهد و بيعت را از خود باز كنى ، بسيار بعيد است . (مترجم)


تحفة الأولياء ج4
176

174 ـ بَابُ أَصْحَابِ الْأَعْرَافِ

۲۹۰۶.مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ؛ وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنْ يُونُسَ، عَنْ رَجُلٍ جَمِيعاً، عَنْ زُرَارَةَ، قَالَ:
قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام :
«مَا تَقُولُ فِي أَصْحَابِ الْأَعْرَافِ؟» .
فَقُلْتُ: مَا هُمْ إِلَا مُؤْمِنُونَ أَوْ كَافِرُونَ، إِنْ دَخَلُوا الْجَنَّةَ، فَهُمْ مُؤْمِنُونَ؛ وَ إِنْ دَخَلُوا النَّارَ، فَهُمْ كَافِرُونَ.
فَقَالَ: «وَ اللّهِ، مَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ وَ لَا كَافِرِينَ، وَ لَوْ كَانُوا مُؤْمِنِينَ دَخَلُوا الْجَنَّةَ كَمَا دَخَلَهَا الْمُؤْمِنُونَ، وَ لَوْ كَانُوا كَافِرِينَ لَدَخَلُوا النَّارَ كَمَا دَخَلَهَا الْكَافِرُونَ، وَ لكِنَّهُمْ قَوْمٌ اسْتَوَتْ حَسَنَاتُهُمْ وَ سَيِّئَاتُهُمْ، فَقَصُرَتْ بِهِمُ الْأَعْمَالُ، وَ إِنَّهُمْ لَكَمَا قَالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ».
فَقُلْتُ: أَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ هُمْ، أَوْ مِنْ أَهْلِ النَّارِ؟
فَقَالَ: «اتْرُكْهُمْ حَيْثُ تَرَكَهُمُ اللّهُ» .
قُلْتُ: أَ فَتُرْجِئُهُمْ؟ قَالَ: «نَعَمْ، أُرْجِئُهُمْ كَمَا أَرْجَأَهُمُ اللّهُ: إِنْ شَاءَ أَدْخَلَهُمُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِهِ، وَ إِنْ شَاءَ سَاقَهُمْ إِلَى النَّارِ بِذُنُوبِهِمْ وَ لَمْ يَظْلِمْهُمْ».
فَقُلْتُ: هَلْ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ كَافِرٌ؟ قَالَ: «لَا» قُلْتُ: هَلْ يَدْخُلُ النَّارَ إِلَا كَافِرٌ؟ قَالَ: فَقَالَ: «لَا، إِلَا أَنْ يَشَاءَ اللّهُ ؛ يَا زُرَارَةُ، إِنَّنِي أَقُولُ: مَا شَاءَ اللّهُ، وَ أَنْتَ لَا تَقُولُ: مَا شَاءَ اللّهُ، أَمَا إِنَّكَ إِنْ كَبِرْتَ رَجَعْتَ وَ تَحَلَّلَتْ عَنْكَ عُقَدُكَ».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج4
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 305887
صفحه از 791
پرینت  ارسال به