۲۹۰۷.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از سهل بن زياد ، از على بن حسّان ، از موسى بن بكر ، از مردى كه گفت : امام محمد باقر عليه السلام فرمود كه :«آن كسانى كه كار شايسته و كار ديگر را كه بد است به هم آميخته اند ، آن گروه ، گروهى اند كه در ايمان خويش گناهانى چند را احداث مى كنند ، كه مؤمنان ، آنها را زشت مى شمارند و آنها را ناخوش مى دارند؛ پس آن گروه ، شايد كه خدا توبه ايشان را قبول فرمايد» .
175 . باب در بيان اقسام اهل خلاف ۱
۲۹۰۸.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد ، از مروك بن عبيد ، از مردى ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«خدا قدريّه را لعنت كند . خدا خوارج را لعنت كند» . و دو مرتبه فرمود : «خدا مرجئه را لعنت كند» . راوى مى گويد كه : به آن حضرت عرض كردم كه : آن گروه را يك مرتبه ، يك مرتبه لعنت فرمودى ، و اين گروه مرجئه را دو مرتبه لعنت فرمودى؟ فرمود : «زيرا كه اين گروه مى گويد كه : كشندگان ما مؤمن اند ، و به اين سبب ، خون هاى ما به جامه هاى ايشان آلوده است ، تا روز قيامت . به درستى كه خداى عز و جل در كتاب خويش ، از گروهى حكايت فرموده كه : «لَنْ نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتّى يَأْتِيَنا بِقُرْبانٍ تَأْكُلُهُ النّارُ قُلْ قَدْ جآءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلى بِالبَيِّناتِ وَبِالَّذى قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ اِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ»۲ .
يعنى : خداى ـ تعالى ـ شنيد گفتار آنان را كه گفتند : به درستى كه خدا عهد كرده به سوى ما ، و در تورات ، ما را امر فرموده ، به آنكه ايمان نياوريم و تصديق نكنيم هيچ فرستاده اى را ، تا وقتى كه بياورد به ما قربانى اى را ، كه آتش ، آن را بخورد (يعنى بسوزاند . و چون اين سخن ، محض افترا بود ، خدا ايشان را الزام فرموده ، مى فرمايد كه :) بگو ، اى محمد! به حقيقت كه آمدند شما را فرستادگانى چند ، پيش از من ، با معجزات روشن ، و به آنچه شما گفتيد (از قربانى ، بر وجهى كه مدّعاى شما است) پس چرا كشتيد ايشان را ، اگر هستيد راست گويان؟» .
و حضرت فرمود كه : «در ميان اين كشندگان و گويندگان ، پانصد سال فاصله بود؛ پس خداى عز و جل همان كشتن را بر ايشان الزام فرمود ، به سبب رضاى ايشان ، به آنچه كشندگان كردند» .
1.و در بعضى از نسخ كافى ، اين زيادتى نيز هست كه ، و «ذكر قدريّه و خوارج و مرجئه و اهل شهرها» . و قدريّه ، طائفه اى از سنّيانند كه منكر قضا و قدرند . و خوارج ، طائفه اى از ايشانند كه خروج بر امام زمان را روا مى دارند ، و ايشان را سخنانى چند است كه از روى هوا و هوس مى گويند ، و از گفتار جميع امّت بيرون است . و مرجئه ، طائفه اى از ايشانند كه مى گويند : هيچ كس مستحقّ ثواب و عقاب نيست ، و هر چه خدا خواهد ، با هر كس مى كند ، و امر خلايق به تعويق افتاده ، تا فرود آيد در باب ايشان ، آنچه خدا اراده كند . و مى گويند كه : هر كه نماز نكند ، و روزه نگيرد ، و غسل جنابت نكند ، و كعبه را خراب كند ، و با مادر خود جماع كند ، ايمانش مانند ايمان جبرئيل و ميكائيل است . و مراد از شهرها ، مكّه معظّمه و مدينه مشرّفه و شام و روم و بصره است . (مترجم)
2.آل عمران، ۱۸۳. و در قرآن «أَلّا نُؤْمِنَ» است ، و نظم آيه چنين است كه : «اَلَّذينَ قالُوا اِنَّ اللّه َ عَهِدَ اِلَيْنا أَلّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ» ، تا آخر آيه . (مترجم)