۲۹۲۱.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد ، از على بن حكم ، از موسى بن بكر ، از زراره ، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه گفت : آن حضرت را سؤال كردم از قول خداى عز و جل :«وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللّه َ عَلى حَرفٍ». فرمود كه :«ايشان ، گروهى اند كه به يگانگى خداى عز و جل اقرار كردند ، و از عبادت هر كه پرستيده مى شود از غير خدا ، دورى نمودند؛ پس از شرك بيرون رفتند ، وليكن نشناختند كه محمد ، رسول خدا صلى الله عليه و آله است؛ پس ايشان ، خدا را مى پرستيدند ، با شك در باب محمد و آنچه آن حضرت ، آن را آورده بود . بعد از آن ، به خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله آمدند و گفتند : نظر مى كنيم؛ پس اگر مال هاى ما بسيار شود ، و در نفس هاى خويش عافيت يابيم ، و فرزندان ما نيز سالم باشند ، بدانيم كه آن حضرت راستگو است ، و يقين كنيم كه او رسول خدا صلى الله عليه و آله است ، و اگر غير از اين باشد ، فكر كنيم . خداى عز و جلفرمود كه : «فَاِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمأَنَّ بِهِ» ؛ يعنى : عافيتى در دنيا به او برسد ، «وَاِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ» ؛ يعنى : بلاء و زحمتى در جان و مالش به او برسد ، «انْقَلِبَ عَلى وَجْهِهِ» ؛ يعنى : برگردد بر شك خود ، به سوى شرك ، «خَسِرَ الدُّنْيا وَالْاَخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبينْ * يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللّه ِ ما لا يَضُرُّهُ وَما لا يَنْفَعُهُ»۱ ؛ يعنى : مى خواند و مى پرستد از غير خدا ، آن چيزى را كه زيان نرساند او را ، و آنچه را كه سود ندهد او را» (يعنى چيزى را عبادت مى كند كه قادر بر نفع و ضرر او ، هيچ يك ، نيست) . و حضرت فرمود كه : «مشرك مى گردد ، كه غير خدا را مى خواند ، و غير او را مى پرستد . پس از جمله ايشان ، كسى است كه عارف مى شود؛ پس ايمان در دلش داخل مى شود ، و ايمان مى آورد و تصديق مى كند ، و منزله اش از او برطرف مى شود ۲ (و از شك به سوى ايمان مى رود) ، و از جمله ايشان ، كسى است كه بر شكّ خود ثابت مى باشد ، و از ايشان ، كسى است كه به سوى شرك برمى گردد» .
على بن ابراهيم ، از محمد بن عيسى ، از يونس ، از مردى ، از زراره ، مثل اين را روايت كرده است .