185 . باب در بيان تيرگى دل منافق ، اگرچه زبان به او داده شده باشد و بيان روشنى دل مؤمن ، و هر چند كه زبانش از بيان طلب نارسا باشد
۲۹۳۸.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد ، از ابن فضّال ، از على بن عقبه ، از عمر ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه گفت : روزى به ما فرمود كه :«مردى را مى يابى خطيب ، بليغ ، زبان آور ، كه هيچ خطا نمى كند ، و يك لام و واوى را غلط نمى گويد ، و هر آينه دلش سخت تر است از روى تارى ، از شب تيره و تار . و مردى را مى يابى كه نمى تواند به زبان خويش تعبير كند از آنچه در دل او است ، و دلش مى درخشد ، چنان كه چراغ مى درخشد» .
۲۹۳۹.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از احمد بن محمد بن خالد ، از پدرش ، از هارون بن جهم ، از مفضّل ، از ابن سعد ، از امام محمد باقر عليه السلام كه فرمود :«دل ها بر چهار قسم است : يكى دلى است كه در آن نفاق و ايمان است ، و دويم دلى است كه سرنگون [است] ، و سيم دلى است مُهر بر آن زده شده ، و چهارم دلى است أَزْهَرْ و أَجْرَدْ» . عرض كردم كه : ازهر چيست؟ فرمود كه : «در آن ، مانند شكل چراغ است» . ۱
تتمّه حديث ، «امّا آن دلى كه بر آن مُهر زده شده ، دل منافق است . و امّا دل روشن ، دل مؤمن است كه اگر خدا به او عطا فرمايد ، شكر كند ، و اگر او را مبتلى گرداند ، صبر كند . و امّا دل سرنگون ، دل مشرك است» پس اين آيه را خواند كه : «أَفَمَنْ يَمْشى مُكِّبّاً عَلى وَجْهِهِ أَهْدْى أَمَّنْ يَمْشى سَوِيّاً عَلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ»۲ ؛ «و امّا دلى كه در آن ايمان و نفاق است ، ايشان ، گروهى اند كه در طائف بودند . پس اگر دريابد يكى از ايشان را اَجَلَشْ؛ يعنى مرگ به او برسد بر حالت نفاقش ، هلاك گردد ، و اگر او را بر ايمانش دريابد ، نجات يابد» .