243
تحفة الأولياء ج4

۲۹۹۲.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از حمّاد بن عيسى ، از حريز ، از اسحاق بن عمّار ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«هيچ گناهى نيست ، مگر آنكه بنده مؤمنى بر آن سرشته شده ، كه زمانى از آن دورى مى كند . بعد از آن ، آن را به فعل مى آورد . و اين است معنى قول خداى عز و جل : «اَلَّذينَ يَجْتَنِبُونَ كَبآئِرَ الْاِثِم وَالْفَواحِشَ اِلّاَ اللَّمَمَ» » .فرمود كه : «لمم ـ به فتح لام و تشديد ميم ـ ، بنده اى است كه گناهى را بعد از گناهى به فعل مى آورد ، و از سليقه او؛ يعنى از طبع او نيست ، و چنان نيست كه طبيعى و جبلّى او باشد» .

۲۹۹۳.على بن ابراهيم روايت كرده است ، از پدرش و چند نفر از اصحاب ما ، از سهل بن زياد و هر دو ، از ابن محبوب ، از ابن رئاب كه گفت : شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه مى فرمود :«به درستى كه خوى مؤمن ، دروغ و بخل و فجور و نابكارى نمى باشد . و بسا است كه از اينها چيزى را به فعل مى آورد ، وليكن پيوسته بر آن نمى باشد» . به آن حضرت عرض شد كه: مؤمن زنا مى كند؟ فرمود : «آرى ، وليكن از آن نطفه ، فرزندى از برايش متولّد نمى شود» .

195 . باب در بيان اينكه گناهان بر سه قسم است

۲۹۹۴.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از عبد الرحمان بن حمّاد ، از بعضى از اصحاب خويش روايت كرده كه آن را مرفوع ساخته و گفته است كه :اميرالمؤمنين عليه السلام در كوفه بر منبر بالا رفت ، و خدا را حمد كرد و بر او ثنا گفت . بعد از آن ، فرمود كه :«اى گروه مردمان! به درستى كه گناهان بر سه قسم است . بعد از آن ، باز ايستاد و هيچ نفرمود» . حبّه عرنى به آن حضرت عرض نمود كه : يا اميرالمؤمنين! فرمودى كه : گناهان بر سه قسم است و باز ايستادى . فرمود كه : «من آن را ذكر نكردم ، مگر آنكه مى خواستم كه آنها را تفسير و بيان كنم ، وليكن مرا ماندگى (و نفس سوختگى) عارض شد ، كه در ميان من و سخن گفتن ، حائل و مانع گرديد . آرى ، گناهان بر سه قسم است : پس گناهى است كه آمرزيده است ، و گناهى است كه آمرزيده نيست ، و گناهى است كه از براى صاحبش اميد داريم ، و بر او مى ترسيم» .عرض كرد كه : يا اميرالمؤمنين! پس آنها را از براى ما بيان فرما . فرمود : «آرى . امّا گناه آمرزيده ، گناه بنده اى است كه خدا او را در دنيا بر گناهش عقاب فرموده و سزا داده است؛ چرا كه ، خداى عز و جل از آن حليم تر و كريم تر است كه دو مرتبه بنده خود را عقاب كند .و امّا گناهى كه آمرزيده نمى شود ، ظلم و ستم بندگان است بر يكديگر . به درستى كه خداى ـ تبارك و تعالى ـ چون از براى خلق خويش ظاهر شود (يعنى اسباب سلطنت و قهّارى و اساس قدرت و پروردگارى او ، كه بر بيشتر مردمان پوشيده و پنهان بوده ، ظاهر و هويدا گردد) ، سوگند ياد كند به سوگندى كه بر خود لازم گرداند ، و بفرمايد كه : به عزّت و جلال خودم سوگند كه ظلم هيچ ظالمى از من درنگذرد ، و هر چند كه كف دستى باشد به كف دستى ديگر ، و هر چند كه ماليدن به كف دستى باشد ، و هر چند كه سر زدن و شاخ جنگى باشد ، كه در ميان حيوانات شاخدار با بى شاخ اتّفاق افتاده . پس از براى بندگان ، از براى بعضى از ايشان از بعضى ، قصاص مى ستاند ، تا آنكه يكى را بر يكى مظلمه اى نباشد . بعد از آن ، ايشان را از براى حساب مبعوث مى گرداند .و امّا گناه سيم ، گناهى است كه خدا آن را بر خلق خود پوشيده ، و توبه اى از آن گناه را روزى او فرموده است . پس آن بنده صبح كرده از گناه خويش ، ترسان ، و پروردگار خود را اميدوار . و ما از براى او ، چنانيم كه او از براى خود است . رحمت را از برايش اميد داريم ، و بر او از عذاب مى ترسيم» .


تحفة الأولياء ج4
242

۲۹۹۲.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسى، عَنْ حَرِيزٍ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، قَالَ:«مَا مِنْ ذَنْبٍ إِلَا وَ قَدْ طُبِعَ عَلَيْهِ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَهْجُرُهُ الزَّمَانَ، ثُمَّ يُلِمُّ بِهِ، وَ هُوَ قَوْلُ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْاءِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلَا اللَّمَمَ» » .
قَالَ: «اللَّمَّامُ : الْعَبْدُ الَّذِي يُلِمُّ الذَّنْبَ بَعْدَ الذَّنْبِ لَيْسَ مِنْ سَلِيقَتِهِ ، أَيْ مِنْ طَبِيعَتِهِ».

۲۹۹۳.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ؛ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنِ ابْنِ رِئَابٍ، قَالَ:
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ عليه السلام يَقُولُ:
«إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا يَكُونُ سَجِيَّتُهُ الْكَذِبَ وَ الْبُخْلَ وَ الْفُجُورَ، وَ رُبَّمَا أَلَمَّ مِنْ ذلِكَ شَيْئاً لَا يَدُومُ عَلَيْهِ» . قِيلَ: فَيَزْنِي؟ قَالَ: «نَعَمْ، وَ لكِنْ لَا يُولَدُ لَهُ مِنْ تِلْكَ النُّطْفَةِ».

195 ـ بَابٌ فِي أَنَّ الذُّنُوبَ ثَلَاثَةٌ

۲۹۹۴.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ حَمَّادٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ، قَالَ:
صَعِدَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام بِالْكُوفَةِ الْمِنْبَرَ، فَحَمِدَ اللّهَ وَ أَثْنى عَلَيْهِ، ثُمَّ قَالَ:
«أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّ الذُّنُوبَ ثَلَاثَةٌ». ثُمَّ أَمْسَكَ، فَقَالَ لَهُ حَبَّةُ الْعُرَنِيُّ؛ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، قُلْتَ: «الذُّنُوبُ ثَلَاثَةٌ» ثُمَّ أَمْسَكْتَ؟ فَقَالَ: «مَا ذَكَرْتُهَا إِلَا وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أُفَسِّرَهَا، وَ لكِنْ عَرَضَ لِي بُهْرٌ حَالَ بَيْنِي وَ بَيْنَ الْكَلَامِ؛ نَعَمْ، الذُّنُوبُ ثَلَاثَةٌ: فَذَنْبٌ مَغْفُورٌ، وَ ذَنْبٌ غَيْرُ مَغْفُورٍ، وَ ذَنْبٌ نَرْجُو لِصَاحِبِهِ وَ نَخَافُ عَلَيْهِ».
قَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، فَبَيِّنْهَا لَنَا.
قَالَ: «نَعَمْ، أَمَّا الذَّنْبُ الْمَغْفُورُ، فَعَبْدٌ عَاقَبَهُ اللّهُ عَلى ذَنْبِهِ فِي الدُّنْيَا، فَاللّهُ أَحْلَمُ وَ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ يُعَاقِبَ عَبْدَهُ مَرَّتَيْنِ.
وَ أَمَّا الذَّنْبُ الَّذِي لَا يُغْفَرُ، فَمَظَالِمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ لِبَعْضٍ؛ إِنَّ اللّهَ ـ تَبَارَكَ وَ تَعَالى ـ إِذَا بَرَزَ لِخَلْقِهِ أَقْسَمَ قَسَماً عَلى نَفْسِهِ، فَقَالَ: وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي، لَا يَجُوزُنِي ظُلْمُ ظَالِمٍ وَ لَوْ كَفٌّ بِكَفٍّ، وَ لَوْ مَسْحَةٌ بِكَفٍّ، وَ لَوْ نَطْحَةٌ مَا بَيْنَ الْقَرْنَاءِ إِلَى الْجَمَّاءِ، فَيَقْتَصُّ لِلْعِبَادِ بَعْضِهِمْ مِنْ بَعْضٍ حَتّى لَا يَبْقى لِأَحَدٍ عَلى أَحَدٍ مَظْلِمَةٌ، ثُمَّ يَبْعَثُهُمْ لِلْحِسَابِ.
وَ أَمَّا الذَّنْبُ الثَّالِثُ، فَذَنْبٌ سَتَرَهُ اللّهُ عَلى خَلْقِهِ، وَ رَزَقَهُ التَّوْبَةَ مِنْهُ، فَأَصْبَحَ خَائِفاً مِنْ ذَنْبِهِ، رَاجِياً لِرَبِّهِ؛ فَنَحْنُ لَهُ كَمَا هُوَ لِنَفْسِهِ، نَرْجُو لَهُ الرَّحْمَةَ، وَ نَخَافُ عَلَيْهِ الْعَذَابَ».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج4
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 288244
صفحه از 791
پرینت  ارسال به