۳۰۰۹.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از ابن محبوب ، از اسحاق بن عمّار روايت كرده است كه گفت : شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه مى فرمود :«پدرم عليه السلام مى فرمود : پناه مى برم به خدا از گناهانى كه نيستى را شتاب مى دهد ، و مرگ ها را نزديك مى گرداند ، و خانه ها را خالى مى كند ، و آنها ، قطع رحم و عقوق پدر و مادر و ترك نيكى و احسان است» .
۳۰۱۰.على بن ابراهيم ، از ايّوب بن نوح يا بعضى از اصحاب خويش ، از ايّوب۱، از صفوان بن يحيى روايت كرده است كه گفت : حديث كرد مرا بعضى از اصحاب ما و گفت كه : امام جعفر صادق عليه السلام فرمود كه :«چون چهار چيز فاش و شائع گردد ، چهار چيز ظاهر شود . چون زنا فاش گردد ، زلزله و زمين جنبش ظاهر شود ، و چون جور و ستم در حكم فاش گردد ، باران حبس شود ، و چون زنهارى و عهد شكسته شود ، از براى مشركان نسبت به مسلمان غلبه به هم رسد ، و چون زكات را منع كنند ، فقر و پريشانى ظاهر شود» .
198 . باب نادر
۳۰۱۱.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد بن عيسى ، از حسن بن محبوب ، از عبد العزيز عبدى ، از ابن ابى يعفور روايت كرده است كه گفت : شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه مى فرمود :«خداى عز و جل فرموده است كه : به درستى كه بنده اى از بندگان مؤمن من گناه بزرگى را مرتكب مى شود ، از آنچه به سبب آن در دنيا و آخرت مستوجب عقوبت من مى گردد؛ پس از براى او نظر مى كنم در آنچه صلاح او در امر آخرتش در آن است ، و از برايش عقوبت را بر آن گناه تعجيل مى كنم در دنيا ، تا او را به آن گناه جزا دهم ، و عقوبت آن گناه را مقدّر مى كنم و به آن حكم مى فرمايم ، وليكن آن را بر او موقوف مى دارم ، و امضا و اجراى آن نمى دهم ، و مرا در امضاى آن مشيّت و خواست است ، كه اگر خواهم ، امضاى آن مى دهم ، و بنده من آن را نمى داند و به آن علم ندارد؛ پس چندين مرتبه در اين باب ، بر امضاى آن تردّد مى كنم و از آن باز مى ايستم ، و آن را ممضى نمى كنم و جارى نمى گردانم ، به جهت آنكه بد آمدِ او را ناخوش دارم ، و به جهت ميل كردن از اينكه بر او داخل گردانم چيزى را كه مكروه طبع او باشد؛ پس تفضّل مى كنم بر او به عفو كردن از او ، و به اعراض كردن از روى محبّت و دوستى ، به جهت سزا دادن و مكافات او براى بسيارى از نوافل و مستحبّات او ، كه به واسطه آنها در شب و روز خويش به سوى من تقرّب مى جويد؛ پس آن بلا و زحمت را از او مى گردانم ، و حال آنكه آن را مقدّر كرده ام و به آن حكم فرموده ام ، و آن را موقوف وا گذاشته ام ، و مرا در امضا و اجراى آن ، مشيّت و خواست هست . بعد از آن ، مُزد بزرگى را كه در فرود آمدن آن بلاء و زحمت است از برايش مى نويسم ، و آن را ذخيره مى گردانم ، و اجر او را از برايش فراوان و بسيار مى گردانم ، و او به آن دانا نشده ، و رنج و آزار آن بلا به او نرسيده ، و منم خداى كريم ، كه رؤف و مهربان و رحيم» .