397
تحفة الأولياء ج4

۳۲۵۳.احمد بن محمد كوفى ، از على بن حسن تيمى ، از على بن اسباط ، از يعقوب بن سالم روايت كرده است كه گفت : در خدمت امام جعفر صادق عليه السلام بودم كه علاء بن كامل به آن حضرت عرض كرد كه : فلان كس با من چنين و چنين مى كند و بد رفتارى او را نقل كرد . پس اگر صلاح بدانى كه خداى ـ تعالى ـ را بخوانى و دعا كنى ، بد نخواهد بود . حضرت فرمود كه :«اينك ضعفى است كه با تو است ، بگو كه : اَللّهُمَّ اِنَّكَ تَكْفى ... وَأَنّى شِئْتَ ؛ خداوندا! به درستى كه تو كفايت مى كنى از هر چيزى و كفايت نمى كند از تو چيزى . پس كفايت كن از من كار فلانى را ، به آن چه خواسته و چنان كه خواسته اى و از جايى كه خواسته اى و هر شكل كه خواسته اى .

۳۲۵۴.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد ، از ابن ابى نجران ، از حمّاد بن عثمان ، از مسمعى روايت كرده است كه گفت : چون داود بن على ، معلّى بن خنيس را كشت ، حضرت صادق عليه السلام فرمود كه :«هر آينه خدا را مى خوانم و نفرين مى كنم بر كسى كه غلام مرا كشته و مال مرا فرا گرفته» . داود بن على به آن حضرت گفت كه : تو مرا به نفرين خود مى ترسانى؟ حمّاد مى گويد كه : مسمعى گفت كه : معتب مرا حديث كرد كه : حضرت صادق عليه السلام در آن شب پيوسته در ركوع و سجود بود و چون سحر شد ، شنيدم از او كه مى فرمود ، و حال آنكه در سجده بود كه : «اللّهُمَّ اِنّى أَسْئَلُكَ بِقُوَّتِكَ ... أَنْ تَأْخُذَهُ السّاعَةَ السّاعَةَ ؛ خداوندا! به درستى كه من سؤال مى كنم تو را به توانايى تو كه توانا است ، و به بزرگوارى تو كه سخت است ، آن چنان كه همه آفريدگانت از برايش خوارند ، آنكه رحمت فرستى بر محمد و كسان و خاندانش ، و آنكه بگيرى او را در اين زمان» ، در اين زمان؛ پس آن حضرت سر خود را برنداشت ، تا آنكه فرياد را در خانه داود بن على شنيديم . بعد از آن حضرت صادق سر خود را برداشت و فرمود : «به درستى كه خدا را خواندم و بر او نفرين كردم ، به نفرينى كه خدا فرشته اى را بر او برانگيخت و گرزى را از آهن بر سرش زد ، كه تيزدانش ۱ از آن شكافت و مرد» .

1.تيزدان ، به معناى نشيمنگاه است كه مترجم آن را در برابر مثانه نهاده است .


تحفة الأولياء ج4
396

۳۲۵۳.أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْكُوفِيُّ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ التَّيْمِيِّ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ، عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ، قَالَ:
كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، فَقَالَ لَهُ الْعَلَاءُ بْنُ كَامِلٍ: إِنَّ فُلَاناً يَفْعَلُ بِي وَ يَفْعَلُ، فَإِنْ رَأَيْتَ أَنْ تَدْعُوَ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ .
فَقَالَ :
«هذَا ضَعْفٌ بِكَ، قُلِ: اللّهُمَّ إِنَّكَ تَكْفِي مِنْ كُلِّ شَيْءٍ، وَ لَا يَكْفِي مِنْكَ شَيْءٌ، فَاكْفِنِي أَمْرَ فُلَانٍ بِمَ شِئْتَ، وَ كَيْفَ شِئْتَ، وَ مِنْ حَيْثُ شِئْتَ، وَ أَنّى شِئْتَ».

۳۲۵۴.مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنِ الْمِسْمَعِيِّ، قَالَ:
لَمَّا قَتَلَ دَاوُدُ بْنُ عَلِيٍّ الْمُعَلَّى بْنَ خُنَيْسٍ، قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ عليه السلام :
«لَأَدْعُوَنَّ اللّهَ عَلى مَنْ قَتَلَ مَوْلَايَ، وَ أَخَذَ مَالِي» فَقَالَ لَهُ دَاوُدُ بْنُ عَلِيٍّ : إِنَّكَ لَتُهَدِّدُنِي بِدُعَائِكَ؟
قَالَ حَمَّادٌ: قَالَ الْمِسْمَعِيُّ: فَحَدَّثَنِي مُعَتِّبٌ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللّهِ عليه السلام لَمْ يَزَلْ لَيْلَتَهُ رَاكِعاً وَ سَاجِداً، فَلَمَّا كَانَ فِي السَّحَرِ سَمِعْتُهُ يَقُولُ ـ وَ هُوَ سَاجِدٌ ـ : «اللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِقُوَّتِكَ الْقَوِيَّةِ، وَ بِجَلَالِكَ الشَّدِيدِ الَّذِي كُلُّ خَلْقِكَ لَهُ ذَلِيلٌ ، أَنْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ، وَ أَنْ تَأْخُذَهُ السَّاعَةَ السَّاعَةَ» .
فَمَا رَفَعَ رَأْسَهُ حَتّى سَمِعْنَا الصَّيْحَةَ فِي دَارِ دَاوُدَ بْنِ عَلِيٍّ، فَرَفَعَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ عليه السلام رَأْسَهُ، وَ قَالَ : «إِنِّي دَعَوْتُ اللّهَ بِدَعْوَةٍ بَعَثَ اللّهُ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ عَلَيْهِ مَلَكاً، فَضَرَبَ رَأْسَهُ بِمِرْزَبَةٍ مِنْ حَدِيدٍ انْشَقَّتْ مِنْهَا مَثَانَتُهُ، فَمَاتَ».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج4
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 306276
صفحه از 791
پرینت  ارسال به