۳۳۵۴.از او ، از اصحابش روايت است كه آن را مرفوع ساخته ، گفت كه :«بعد از صبح مى گويد : اللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً خَالِداً ... مَا يُحِبُّ رَبِّي وَيَرْضى؛ «خداوندا! تو را است ستايش ، ستايشى هميشه با هميشگى تو ، و تو را است ستايش ، ستايشى كه پايانى نيست آن را غير از خشنودى تو ، و تو را است ستايش ، ستايشى كه زمانى نيست آن را غير از خواست تو ، و تو را است ستايش ، ستايشى كه پاداشى نيست گوينده آن را ، مگر خشنودى تو . خداوندا! تو را است ستايش ، و به سوى تو است شكايت ، و تويى يارى جسته شده . خداوندا! تو را است ستايش ، چنان كه تو سزاوار آنى . ستايش مر خدايى را است به همه ستايش هاى او ، همه آنها ، بر نعمت هاى او ، همه آنها ، تا آنكه منتهى شود ستايش ، تا آن جا كه دوست مى دارد پروردگارم و خشنود شود» ، و بعد از صبح ، پيش از آنكه سخن گويى ، مى گويى : الْحَمْدُ لِلّهِ مِلْ ءَ الْمِيزَانِ ... وَمُنْتَهَى الرِّضَا ، وَزِنَةَ الْعَرْشِ؛ «ستايش مر خدا را است ، پرى ترازو و پايان خشنودى و وزن عرش ، و منزه است خدا ، پرى ترازو و پايان خشنودى و وزن عرش ، و نيست خدايى ، مگر خدا ، پرى ترازو و پايان خشنودى و وزن عرش ، و خدا بزرگ تر است ، پرى ترازو و پايان خشنودى و وزن عرش» ، و چهار مرتبه اين را اعاده مى كنى ، بعد از آن مى گويى كه : أَسْأَلُكَ مَسْأَلَةَ الْعَبْدِ ... فِي يُسْرٍ مِنْكَ وَعَافِيَةٍ؛ سؤال مى كنم تو را چون سؤال بنده خوار ، كه صلوات فرستى بر محمد و آل محمد ، و آنكه بيامرزى براى من گناهان ما را ، و برآورى از براى ما حاجت هاى ما را در دنيا و آخرت ، در آسانى از تو و عافيت» .