۳۳۵۵.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از سهل بن زياد ، از بعضى از اصحابش ، از محمد بن فرج كه گفت :
حضرت امام محمد تقى عليه السلام به سوى من اين دعا [را ]نوشت و اين را به من تعليم فرمود ، و فرمود كه :«هر كه در عقب نماز صبح اين دعا را بخواند ، هيچ حاجتى را طلب نكند ، مگر آنكه از برايش ميسّر شود ، و خدا مهمّات او را كفايت فرمايد : بِسْمِ اللّهِ ، وَصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ ... وَهُوَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ؛ به نام خدا و به خدا ، و صلوات فرستد خدا بر محمد و آل او ، و باز مى گذارم كار خود را به سوى خدا ، و به درستى كه خدا بينا است به بندگان ، پس نگاه داشته او را خدا ، از بدى هاى آن چه مكر كردند . نيست خدايى ، مگر تو . منزه مى شمارم تو را . به درستى كه من بودم از ستمكاران . پس مستجاب كرديم از برايش و رهانيديم او را از اندوه ، و همچنين مى رهانيم مؤمنان را . بس است ما را خدا و نيكو وكيلى است . پس برگشتند با نعمتى از خدا و زيادتى بدون بدى ، و آنچه خواست خدا ، بود . نيست گرديدنى و نه توانايى ، مگر به خدا . آن چه خواست ، خدا بود ، نه آن چه خواستند مردمان . آن چه خواست خدا ، بود ، واگرچه مردمان دوست نداشتند . و بس است مرا پروردگار از پروريدگان . بس است مرا آفريننده از آفريده شدگان . بس است مرا روزى دهنده از روزى داده شدگان . بس است مرا آنكه پيوسته بس بوده مرا از آن زمان ، هميشه . بس است مرا خدايى كه نيست خدايى ، مگر او . بر او توكل كردم و او است پروردگار عرش بزرگ» ، و فرمود كه : «چون از نماز واجبى فارغ شوى ، بگو : رَضِيتُ بِاللّهِ رَبّاً ... وَاشْفِ صُدُورَنَا وَصُدُورَقَوْمٍ مُؤْمِنِينَ؛ خشنود شدم به خداى پروردگار ، و به محمد پيغمبر ، و به اسلام كيش ، و به قرآن كه كتابم باشد ، و به (على و حسن و حسين ، و على پسر حسين ، و محمد پسر على ، و جعفر پسر محمد ، و موسى پسر جعفر ، و على پسر موسى ، و محمد پسر على ، و على پسر محمد ، و حسن پسر على ، و محمد پسر حسن ، كه پيشوايان من باشند) ۱ خداوندا! دوست تو محمد ، پس نگاه دار او را از پيش رويش و از پشت سرش و از طرف راست و از طرف چپش و از زِبَرش و از زيرش ، و بِكِش از برايش در عمرش [و آن را طولانى بفرما] ، و بگردان او را ايستاده به فرمان خويش ، و چشم داشته شده از براى دين خود ، و بنما به او آن چه دوست مى دارد ، و آن چه روشن شود به آن چشمش ، در خودش و فرزندانش ، و در كسانش و مالش ، و در شيعيانش ، و در دشمنانش ، و بنما به ايشان از او آن چه مى ترسند ، و بنما به او در ايشان ، آن چه دوست مى دارى و روشن مى شود با آن ، روشن كن چشمش ، و شفا ده سينه هاى ما و سينه هاى گروه مؤمنان را» .و فرمود كه : «پيغمبر صلى الله عليه و آله چون از نماز فارغ مى شد ، مى فرمود : اللّهُمَّ اغْفِرْ لِي مَا قَدَّمْتُ وَمَا أَخَّرْتُ ... فَإِنَّكَ تَعْلَمُ وَلَا نَعْلَمُ ، وَأَنْتَ عَلَامُ الْغُيُوبِ؛ خداوندا! بيامرز مرا به آن چه پيش داشتم ، و آن چه متأخر داشتم ، و آن چه نهان كردم ، و آن چه آشكار كردم ، و اسراف مرا بر خودم ، و آن چه تو داناترى بِه آن از من . خداوندا! تويى پيش دارنده و تويى به تأخيراندازنده . نيست خدايى ، مگر تو . بدانستى تو نهانى را ، و به توانايى تو بر آفريدگان ، همه ، مادام دانى زندگى را بهتر از برايم ، پس زنده دار مرا؛ و بميران مرا چون دانستى مرگِ مرا بهتر از برايم . به درستى كه من سؤال مى كنم تو را ترسيدن از تو در نهان و آشكار ، و سخن حق در خشم و خشنودى ، و ميانه روى در درويشى و بى نيازى ، و سؤال مى كنم از تو نعمتى كه نابود نشود ، و روشنى چشمى كه بريده نشود ، و سؤال مى كنم از تو خشنودى به قضا ، و بركت مردن بعد از زندگى ، و خنكى و خوشى زندگى بعد از مردن ، و خوشى نگريستن به سوى روى تو ، و اشتياق به سوى ديدن تو ، و ديدن تو از غير ناخوشى زيان رساننده ، و نه آزمايش گمراه كننده . خداوندا! بيارا ما را به آرايش ايمان ، و بگردان ما را راه نمايانِ راه يافته شدگان . خداوندا! راه نما ما را در كسانى كه راه نموده اى . خداوندا! به درستى كه من سؤال مى كنم از تو دل بستن بر راه راست ، و ثابت بودن در كار و راه [درست] ، و سؤال مى كنم تو را شكر نعمت تو ، و خوبى عافيت تو ، و ادا كردن حقّ تو ، و سؤال مى كنم از تو ، اى پروردگار من! دلى سالم ، و زبانى راستگو ، و طلب آمرزش از تو ، از براى آن چه مى دانى ، و سؤال مى كنم از تو ، آن چه مى دانى ، و پناه مى برم به تو از بدى آن چه مى دانى . پس به درستى كه تو مى دانى و دانسته نمى شوى ، و تويى به غايت ، داناى نهانى ها» .