۳۳۵۸.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از ابن ابى عمير ، از معاويه بن عمّار روايت كرده است كه گفت : هر كه در عقب نماز فريضه ، سه مرتبه بگويد كه :«يَا مَنْ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ ، وَلَا يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ أَحَدٌ غَيْرُهُ؛ اى آنكه مى كند آن چه مى خواهد ، و نمى كند آن چه بخواهد كسى غير او» ، بعد از آن سؤال كند ، آن چه سؤال كند ، به او عطا شود .
۳۳۵۹.حسين بن محمد ، از احمد بن اسحاق ، از سعدان ، از سعيد بن يسار روايت كرده است كه گفت : امام جعفر صادق عليه السلام فرمود كه :«چون نماز مغرب را به جا آورى ، دستت را بر پيشانيت بمال و سه مرتبه بگو : بِسْمِ اللّهِ الَّذِي لَا إِلهَ إِلَا هُوَ ، عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ ، الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ؛ اللّهُمَّ أَذْهِبْ عَنِّي الْهَمَّ وَالْغَمَّ وَالْحَزَنَ؛ به نام خدايى كه نيست خدا ، مگر او كه داناى نهانى و آشكار است . بخشاينده مهربان . خداوندا! ببر از من غم گدازنده و اندوه من» .
۳۳۶۰.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از ابن ابى عمير ، از محمد جعفى ، از پدرش ، از ابوعبداللّه عليه السلام روايت كرده است كه گفت : چنان بودم كه بسيارى از اوقات از چشم مى ناليدم و درد داشت؛ پس اين را به خدمت امام جعفر صادق عليه السلام شكايت كردم . فرمود :«آيا نمى خواهى كه دعايى را به تو تعليم كنم كه از براى دنيا و آخرتت نافع باشد ، و كافى باشد از براى درد چشمهايت» . عرض كردم : بلى ، مى خواهم . فرمود كه : «در عقب نماز صبح و عقب نماز شام ، مى گويى كه : اللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ ... وَالشُّكْرَ لَكَ أَبَداً مَا أَبْقَيْتَنِي؛ خداوندا! به درستى كه من سؤال مى كنم از تو به حق محمد و آل محمد بر تو . صلوات فرست بر محمد و آل محمد ، و قرار ده روشنى را در چشم من ، و بينايى در دين من ، و يقين در دل من ، و پاكى و پاكيزگى در كار من ، وسلامتى در جان من ، و گشادگى بر روزى من ، و شكر از براى تو هميشه ، مادام كه باقى گذارى مرا» .
۳۳۶۱.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از ابن ابى عمير روايت كرده است كه گفت : حديث كرد مرا ابوجعفر شامى ، گفت كه : حديث كرد مرا مردى در شام كه او را هلقام مى گفتند ، گفت كه :به خدمت حضرت امام موسى كاظم عليه السلام آمدم و به آن حضرت عرض كردم كه : فداى تو گردم! دعايى به من تعليم فرما كه جامع مطالب دنيا و آخرت باشد ، و مختصر كن . فرمود كه : «در عقب نماز صبح تا آفتاب طالع شود ، بگو : سُبْحَانَ اللّهِ الْعَظِيمِ وَبِحَمْدِهِ ، أَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَأَسْأَلُهُمِنْ فَضْلِهِ؛ پاك و منزّه مى شمارم خداى بزرگ را ، و به ستايش او مشغولم . طلب آمرزش مى نمايم از خدا ، و سؤال مى كنم او را از فضلش» ، هلقام گفت كه : من از همه خاندانم بدحال تر و پريشان تر بودم . پس هيچ ندانستم ، تا آنكه ميراثى به من رسيد از جانب مردى كه گمان نداشتم كه در ميان من و او هيچ خويشى هست ، و به درستى كه من امروز از همه اهل بيتم توانگرترم ، و اين نيست ، مگر به آن چه آقايم امام موسى كاظم عليه السلام به من تعليم فرمود .