54 . باب در بيان دعا از براى قرض
۳۳۷۵.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از احمد بن محمد و سهل بن زياد ، هر دو از ابن محبوب ، از جميل بن درّاج ، از وليد بن صبيح كه گفت : در نزد امام جعفر صادق عليه السلام شكايت كردم از قرضى كه از براى من بر مردم بود . فرمود :«بگو كه : اللّهُمَّ لَحْظَةً مِنْ لَحَظَاتِكَ تَيَسَّرْ عَلى غُرَمَائِي بِهَا الْقَضَاءَ ، وَتَيَسَّرْ لِي بِهَا الِاقْتِضَاءَ؛ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛ خداوندا! نِگريستنى از نگريستن هاى تو ، آسان مى گردانى بر قرض داران من به آن ادا را ، و آسان مى گردانى از برايم به آن خواستنى را . به درستى كه تو بر هر چيز توانايى» .
۳۳۷۶.حسين بن محمد اشعرى ، از معلّى بن محمد ، از حسن بن على وشّاء ، از حمّاد بن عثمان ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«مردى به خدمت پيغمبر صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد كه : اى پيغمبر خدا! قرض و وسوسه سينه بر من غالب شده . پيغمبر صلى الله عليه و آله به او فرمود كه : بگو : تَوَكَّلْتُ عَلَى الْحَيِّ ... وَكَبِّرْهُ تَكْبِيراً؛ توكل كردم بر زنده اى كه نمى ميرد ، و ستايش مر خدايى را است كه فرا نگرفت زنى را و نه فرزندى ، و نبود از برايش شريكى در پادشاهى ، و نبود او را صاحب اختيارى از روى خوارى ، و تعظيم كن او را ، تعظيم كردنى» . حضرت فرمود : «پس آن مرد ، آن قدر كه خدا مى خواست ، صبر كرد ، بعد از آن بر پيغمبر صلى الله عليه و آله گذشت . حضرت او را آواز داد و فرمود كه : چه كردى؟ عرض كرد كه : آن چه به من فرمودى يا رسول اللّه ! پيوسته كردم ، و خدا قرض مرا ادا كرد ، و وسواس سينه ام را از من برد» .