513
تحفة الأولياء ج4

۳۳۹۶.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از سهل بن زياد ، از على بن اسباط ، از . ابراهيم بن ابى اسرائيل ، از حضرت امام رضا عليه السلام كه فرمود :«كنيزكى از ما خنازير ۱ در گردنش بيرون آمد؛ پس كسى به نزد من آمد ( ـ يعنى در خواب ـ ) و گفت : يا على! به او بگو كه بگويد : يَا رَؤُوفُ يَا رَحِيمُ ، يَا رَبِّ يَا سَيِّدِي؛ «اى مهربان! اى بخشاينده! اى پروردگار! اى آقاى من!» ، و اين را تكرار كند . حضرت فرمود كه : «پس كنيزك اين را گفت ، و خداى عز و جل خنازير را از او برد» . راوى گفت كه : حضرت فرمود كه : «اين دعا همان است كه جعفر بن سليمان به آن دعا كرد» . ۲

۳۳۹۷.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد ، از حسين روايت كرده است كه گفت : دعائى از حضرت امام موسى عليه السلام سؤال نمودم و من در پشت سر آن حضرت بودم؛ پس فرمود :«اللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ ... أَنْ تَفْعَلَ بِي كَذَا وَكَذَا؛ خداوندا! به درستى كه من سؤال مى كنم تو را به ذاتت كه صاحب كرم است ، و نامت كه بزرگ است ، و به ارجمنديت كه آهنگ آن نمى شود ، و به تواناييت كه باز نمى ايستد از آن چيزى ، كه بكنى با من چنين و چنين» .و گفت كه : حضرت به خطّ خود رقعه اى به من نوشت كه بگو : «يَا مَنْ عَلَا فَقَهَرَ ... وَافْعَلْ بِي كَذَا وَكَذَا؛ «اى كسى كه برترى جست! پس غالب شد ، و نهان را دانست ، پس مطلع شد . اى كسى كه مالك شد! پس توانا شد . و اى كسى كه زنده مى گرداند مرده ها را ، و او بر هر چيزى توانا است ، صلوات فرست بر محمد و آل محمد ، و بكن با من چنين و چنين» ، بعد از آن بگو : يَا لَا إِلهَ إِلَا اللّهُ ارْحَمْنِي ، بِحَقِّ لَا إِلهَ إِلَا اللّهُ ارْحَمْنِي؛ اى كه نيست خدا ، مگر خدا! رحم كن مرا به حق كلمه لا اله الّا اللّه ، رحم كن مرا» .و رقعه اى ديگر به من نوشت كه مرا امر مى فرمود به اينكه اين را بگويم كه : «اللّهُمَّ ادْفَعْ عَنِّي بِحَوْلِكَ وَقُوَّتِكَ ... وَأَحْصى كُلَّ شَيْءٍ عَدَداً؛ خداوندا! بازدار از من به نيرومندى خود و توانايى خود . خداوندا! به درستى كه من سؤال مى كنم تو را در اين روز و در اين ماه و آنچه در اين سال است بركت هاى تو را در اينها ، و آن چه فرود مى آيد در اينها از سزا يا ناخوشى يا زحمت . پس بگردان آن را از من و از پدر و مادر من ، به نيرومندى خود و توانايى خود . به درستى كه تو بر هر چيزى توانايى . خداوندا! به درستى كه من پناه مى برم به تو از نيست شدن نعمت تو ، و گردانيدن عافيت تو ، و از ناگهانى عقوبت تو ، و از بدى نوشته اى كه به حقيقت پيشى گرفته . خداوندا! به درستى كه من پناه مى برم به تو از بدى نفس خودم ، از بدى هر جنبنده اى كه تو فراگيرنده اى موى پيشانى آن را . به درستى كه تو بر هر چيزى توانايى . و به درستى كه خدا به حقيقت كه احاطه كرده است به هر چيزى از روى دانش ، و ضبط فرموده است هر چيزى را از روى شماره» .

1.خنازير ، به زخم هايى در گردن مى گويند كه گاه به مرگ مى انجامد .

2.ذكر اين حديث در اين باب مناسب نيست ، و مناسب آن بود كه در باب بعد از اين ذكر شود . (مترجم)


تحفة الأولياء ج4
512

۳۳۹۶.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي إِسْرَائِيلَ، عَنِ الرِّضَا عليه السلام ، قَالَ:«خَرَجَ بِجَارِيَةٍ لَنَا خَنَازِيرُ فِي عُنُقِهَا، فَأَتَانِي آتٍ، فَقَالَ: يَا عَلِيُّ، قُلْ لَهَا: فَلْتَقُلْ: يَا رَؤُوفُ يَا رَحِيمُ، يَا رَبِّ يَا سَيِّدِي ؛ تُكَرِّرُهُ» قَالَ: «فَقَالَتْهُ، فَأَذْهَبَ اللّهُ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ عَنْهَا» .
قَالَ: وَ قَالَ: «هذَا الدُّعَاءُ الَّذِي دَعَا بِهِ جَعْفَرُ بْنُ سُلَيْمَانَ».

۳۳۹۷.مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحُسَيْنِ ، قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عليه السلام دُعَاءً وَ أَنَا خَلْفَهُ، فَقَالَ:
«اللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ ، وَ اسْمِكَ الْعَظِيمِ، وَ بِعِزَّتِكَ الَّتِي لَا تُرَامُ، وَ بِقُدْرَتِكَ الَّتِي لَا يَمْتَنِعُ مِنْهَا شَيْءٌ ، أَنْ تَفْعَلَ بِي كَذَا وَ كَذَا».
قَالَ: وَ كَتَبَ إِلَيَّ رُقْعَةً بِخَطِّهِ: «قُلْ: يَا مَنْ عَلَا فَقَهَرَ، وَ بَطَنَ فَخَبَرَ، يَا مَنْ مَلَكَ فَقَدَرَ، وَ يَا مَنْ يُحْيِي الْمَوْتى وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ افْعَلْ بِي كَذَا وَ كَذَا، ثُمَّ قُلْ: يَا لَا إِلهَ إِلَا اللّهُ ارْحَمْنِي، بِحَقِّ لَا إِلهَ إِلَا اللّهُ ارْحَمْنِي».
وَ كَتَبَ إِلَيَّ فِي رُقْعَةٍ أُخْرى يَأْمُرُنِي أَنْ أَقُولَ: «اللّهُمَّ ادْفَعْ عَنِّي بِحَوْلِكَ وَ قُوَّتِكَ؛ اللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ فِي يَوْمِي هذَا وَ شَهْرِي هذَا وَ عَامِي هذَا بَرَكَاتِكَ فِيهَا؛ وَ مَا يَنْزِلُ فِيهَا مِنْ عُقُوبَةٍ أَوْ مَكْرُوهٍ أَوْ بَلَاءٍ، فَاصْرِفْهُ عَنِّي وَ عَنْ وُلْدِي بِحَوْلِكَ وَ قُوَّتِكَ؛ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛ اللّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ زَوَالِ نِعْمَتِكَ، وَ تَحْوِيلِ عَافِيَتِكَ، وَ مِنْ فَجْأَةِ نَقِمَتِكَ، وَ مِنْ شَرِّ كِتَابٍ قَدْ سَبَقَ؛ اللّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ نَفْسِي، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا؛ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، وَ إِنَّ اللّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْماً، وَ أَحْصى كُلَّ شَيْءٍ عَدَداً».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج4
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 306250
صفحه از 791
پرینت  ارسال به