۳۴۲۴.محمد بن يحيى ، از احمد بن بكر ، از سليمان جعفرى روايت كرده است كه گفت : شنيدم از حضرت امام موسى كاظم عليه السلام كه مى فرمود :«چون شام كنى و بنگرى به آفتاب كه در كار غروب و پشت كردن باشد ، بگو كه : بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ ... وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ؛ به نام خدا و به خدا و ستايش مر خدايى است كه فرا نگرفته است زنى را و نه فرزندى ، و نبود او را شريكى در پادشاهى ، و نبود او را صاحب اختيار از روى خوارى ، و تعظيم كن او را ، تعظيم كردنى . و ستايش مر خدايى را است كه وصف مى كند و وصف كرده نمى شود ، و مى داند و دانسته نمى شود . مى داند خيانت چشم ها را و آن چه پنهان مى كند سينه ها . و پناه مى برم به ذات خدا كه صاحب كرم است ، و به نام خداى بزرگ ، از بدى آن چه آفريده و خلق فرموده ، و از بدى آن چه در زير خاك است ، و از بدى آن چه نهان شده و هويدا گرديده ، و از بدى آن چه وصف كردم و آن چه وصف نكردم . و ستايش مر خدايى را است كه پروردگار جهانيان است» .و ذكر فرمود كه : «آن ايمنى است از هر درنده و از شيطان رانده شده و فرزندانش ، و هر چه به دندان بگزد يا بزند و بگزد . و صاحب اين عوذه چون به آن تكلّم كند ، از دزد و غولى ۱ نترسد» . سليمان مى گويد كه : به آن حضرت عرض كردم كه : من صاحب شكارم كه درنده را شكار مى كنم ، و من در شب ، در ويرانه ها به سر مى برم و شب به روز مى آورم و وحشت به هم مى رسانم .حضرت به من فرمود كه : «چون خواهى كه داخل شوى ، بگو : بِسْمِ اللّهِ أَدْخُلُ ، و پاى راست خود را داخل كن ، و چون بيرون آيى ، پاى چپت را بيرون كن و خدا را نام ببر ، كه تو مكروهى را نبينى» .