۳۴۴۲.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد بن عيسى ، از ابو عبداللّه برقى و ابو طالب ، از بكر بن محمد ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«اللّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِي ... وَ لَكَ الْمَنُّ فَاضِلاً؛ خداوندا! تو معتمد منى در هر اندوهى ، و تو اميد منى در هر سختى ، و تو از براى من در هر كارى كه فرود آمده بر من ، معتمد و آماده شده ، چه بسيار از گرفتارى ها كه ناتوان است از آن دل و كم باشد در آن چاره ، و جدا مى شود از آن خويش ، و شادى مى كند به آن دشمن ، و مانده مى كند مرا در آن كارها ، فرود آورده ام آن را بر تو ، و گله كرده ام آن را به سوى تو ، در حالتى كه روى گردان بوده ام از هر كه غير تو . پس پرده آن را برداشته اى و كفايت كرده اى از من ، آن را . پس تويى صاحب اختيار نعمت ، و صاحب هر حاجت ، و پايان هر رغبت . پس تو را است ستايش بسيار ، و تو را است منّت عطا افزون آمده» .
۳۴۴۳.از او ، از احمد بن محمد ، از على بن حكم ، از ابان بن عيسى ، از عبد اللّه قمى ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت است كه فرمود :«بگو كه : اللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِجَلَالِكَ وَ جَمَالِكَ وَ كَرَمِكَ أَنْ تَفْعَلَ بِي كَذَا وَ كَذَا؛ خداوندا! به درستى كه من سؤال مى كنم تو را به بزرگوارى تو ، و زيب و بخشش تو ، كه بكنى با من چنين و چنين» .
۳۴۴۴.از او ، از ابن محبوب ، از فضل بن يونس ، از امام موسى كاظم عليه السلام روايت است كه گفت : حضرت به من فرمود كه :«بسيار بگو كه : لَا تَجْعَلْنِي مِنَ الْمُعَارِينَ ، وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ» . راوى مى گويد كه : عرض كردم : امّا معارين را شناخته ام (و مى دانم كه ايشان آنانند كه ايمان و دين در دل هاى ايشان قرار نگرفته . پس گويا كه آن در نزد ايشان به عاريه سپرده شده ، كه چند روزى به جهت مصلحتى به ايشان مى سپارند ، و در روزى از ايشان مى گيرند) ، پس بفرما كه معنى اينكه مرا از تقصير و كوتاهى بيرون مبر ، چيست؟ فرمود : «هر عملى كه آن را به جا مى آورى ، در حالتى كه خداى عز و جل را به آن اراده دارى و رضاى او را مى خواهى ، در آن ، در نزد خود مقصّر باش؛زيرا كه همه مردمان در اعمال خويش ، در ميان خود و خداى عز و جل مقصّرند» ۱ .