۳۴۴۵.از او ، از ابن محبوب ، از ابان ، از عبد الرحمان بن اعين روايت است كه گفت : امام محمد باقر عليه السلام فرمود كه :«خداى عز و جلمردى از اهل باديه را آمرزيد ، به واسطه دو كلمه اى كه به آنها دعا كرد . گفت كه : اللّهُمَّ إِنْ تُعَذِّبْنِي فَأَهْلٌ لِذلِكَ أَنَا وَإِنْ تَغْفِرْ لِي فَأَهْلٌ لِذلِكَ أَنْتَ؛ «خداوندا! اگر عذاب كنى مرا ، پس سزاوار از براى آنم من ، و اگر بيامرزى مرا ، پس سزاوار از براى آنى تو» ، و به اين سبب خدا او را آمرزيد» ۱ .
۳۴۴۶.از او ، از يحيى بن مبارك ، از ابراهيم بن ابى البلاد ، از عمويش ، از حضرت امام رضا عليه السلام روايت است كه فرمود :«يَا مَنْ دَلَّنِي عَلى نَفْسِهِ ، وَ ذَلَّلَ قَلْبِي بِتَصْدِيقِهِ ، أَسْأَلُكَ الْأَمْنَ وَ الْاءِيمَانَ فِي الدُّنْيَا وَ الْاخِرَةِ؛ اى كسى كه ره نموده مرا بر خودش ، و رام كرده دلم را به ياد راستينش! سؤال مى كنم تو را ايمنى و ايمان ، در دنيا و آخرت است» .
۳۴۴۷.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از ابن ابى عمير ، از محمد بن ابى حمزه ، از پدرش روايت كرده است كه گفت : حضرت على بن الحسين عليهماالسلام را ديدم در حريم خانه كعبه ، در شب ، و آن حضرت نماز مى كرد . پس قيام را طول داد ، تا آنكه شروع فرمود كه يكبار بر پاى راستش تكيه مى نمود ، و بار ديگر بر پاى چپش . بعد از آن ، از او شنيدم كه به آوازى مى گفت ـ كه گويا گريان بود ـ كه :«يَا سَيِّدِي ، تُعَذِّبُنِي وَ حُبُّكَ فِي قَلْبِي؟! أَمَا وَ عِزَّتِكَ ، لَئِنْ فَعَلْتَ لَتَجْمَعَنَّ بَيْنِي وَ بَيْنَ قَوْمٍ طَالَ مَا عَادَيْتُهُمْ فِيكَ؛ اى آقاى من! عذاب مى كنى مرا ، و دوستى تو در دل من [است] . آگاه باش! و به عزّتت قسم كه اگر چنين كنى ، هر آينه جمع كرده اى ميان من و ميان گروهى ، كه زمان درازى است كه دشمنى كرده ام با ايشان در راه تو» .
3448. محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد ، از عمر بن عبد العزيز ، از بعضى از اصحاب ما ، از داود رقّى روايت كرده است كه گفت : از امام جعفر صادق عليه السلام مى شنيدم كه بيشتر چيزى كه به آن بر خدا الحاح و اصرار مى نمود ، به حقّ پنج كس بود؛ يعنى رسول اللّه و اميرالمؤمنين و فاطمه و حسن و حسين ـ صلوات اللّه عليهم ـ