۳۴۴۹.از او ، از احمد بن محمد ، از على بن حكم ، از ابو ايّوب ، از ابراهيم كرخى روايت است كه گفت : امام جعفر صادق عليه السلام به ما دعايى تعليم نمود و ما را امر فرمود كه آن را در روز جمعه بخوانيم :«اللّهُمَّ إِنِّي تَعَمَّدْتُ إِلَيْكَ ... وَ أُفْضِي إِلَيْكَ يَا رَبِّ بِفَقْرِي؛ خداوندا! به درستى كه من قصد كرده ام به سوى تو به حاجتم ، و فرود آورده ام بر تو امروز ، درويشيم و گداييم را . پس من آمرزش تو را اميدوارترم تا از خودم كارم را ، و هر آينه آمرزش تو و رحمت تو ، وسيع تر است از گناهان من . پس متوجّه شو روا كردن هر حاجتى را كه آن از براى من است ، به قدرت تو بر آن ، و آسان بودن اين بر تو ، و به جهت احتياج من به سوى تو . پس به درستى كه من نيافته ام هيچ خوبى را هرگز ، مگر از تو ، و نگردانيده است از من هيچ يك بدى را هرگز ، غير از تو ، و چنان نيست كه اميد داشته باشم از براى آخرتم و دنيايم ، غير تو را ، و نه از براى روز درويشيم و روزى كه تنها مى گذارند مرا مردم در گودال قبرم . پس مى ميرم به سوى تو ، اى پروردگار! با درويشيم» .
۳۴۵۰.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از ابن ابى عمير ، از حسين بن عطيّه ، از يزيد صايغ روايت كرده است كه گفت : به خدمت امام جعفر صادق عليه السلام عرض كردم كه : خدا را از براى ما بخوان و ما را دعا كن . فرمود :«اللّهُمَّ ارْزُقْهُمْ صِدْقَ الْحَدِيثِ ، وَ أَدَاءَ الْأَمَانَةِ ، وَ الْمُحَافَظَةَ عَلَى الصَّلَوَاتِ؛ اللّهُمَّ إِنَّهُمْ أَحَقُّ خَلْقِكَ أَنْ تَفْعَلَهُ بِهِمُ ، اللّهُمَّ وَ افْعَلْهُ بِهِمْ؛ خداوندا! روزى كن ايشان را راستى خبر و سخن ، واداى امانت ، و محافظت كردن بر نمازها . خداوندا! به درستى كه ايشان سزاوارترين خلق تو اند كه بكنى آن را با ايشان . خداوندا! بكن آن را با ايشان» .
۳۴۵۱.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از سهل بن زياد و على بن ابراهيم ، از پدرش ، از ابن محبوب ، از ابو حمزه ، از حضرت على بن الحسين عليهماالسلام كه فرمود :«اميرالمؤمنين ـ صلوات اللّه عليه ـ مى فرمود : اللّهُمَّ مُنَّ عَلَيَّ ... يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ؛ خداوندا! منّت گذار بر من به توكّل كردن بر تو ، و واگذاشتن به سوى تو ، و خشنودى به قدر تو ، و تسليم كردن از براى فرمان تو ، تا آنكه دوست ندارم شتابانيدن آنچه پس افكنده ، و نه پس افكندن آنچه شتابانيده اى . اى پروردگار جهانيان!» .
۳۴۵۲.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد ، از محمد بن سنان ، از سحيم ، از ابن ابى يعفور روايت كرده است كه گفت : شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه مى فرمود ـ در حالى كه دستش را به سوى آسمان برداشته بود ـ كه :«رَبِّ لَا تَكِلْنِي إِلى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً ، لَا أَقَلَّ مِنْ ذلِكَ وَ لَا أَكْثَرَ؛ پروردگار من! وا مگذار مرا به خودم يك چشم به هم زدن ، هرگز ، نه كمتر از آن و نه بيشتر» . ابن ابى يعفور گفت : پس چيزى شتابان تر نبود از اينكه قطرات آب ديده از كنارهاى ريش مباركش سرازير شد . بعد از آن ، رو به سوى من آورد و فرمود كه : «اى پسر ابو يعفور! به درستى كه يونس بن متّى ، خداى عز و جل در كمتر از يك چشم بر هم زدن ، او را به خود وا گذاشت ، و يونس ، آن گناه را پديد آورد» . و عرض كردم كه : خدا تو را به اصلاح آورد! آيا يونس به واسطه آن به كفر رسيد و كافر شد؟ فرمود : «نه ، وليكن مردن بر آن حالت ، هلاكت است» .