۳۴۶۵.محمد بن يحيى ، از احمد بن محمد ، از محمد بن سنان ، از يعقوب بن شعيب ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه آن حضرت مى فرمود :«يَا مَنْ يَشْكُرُ الْيَسِيرَ ، وَ يَعْفُو عَنِ الْكَثِيرِ ، وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ، اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي ذَهَبَتْ لَذَّتُهَا ، وَ بَقِيَتْ تَبِعَتُهَا؛ اى كسى كه مزد مى دهد كار اندك را با بسيار و او است آمرزگار مهربان ، بيامرز از برايم گناهان را كه رفته است خوشى آنها ، و مانده است عقوبت و دنباله آنها» .
۳۴۶۶.و به همين اسناد ، از يعقوب بن شعيب ، از امام جعفر صادق عليه السلام مروى است كه گفت : از جمله دعاى آن حضرت اين بود كه مى فرمود :«يَا نُورُ يَا قُدُّوسُ ... وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَرُدُّ غَيْثَ السَّمَاءِ؛ اى نور! اى به غايت پاكيزه! اى پيش تر پيشينيان! و اى پس تر پسينيان! اى بخشاينده! اى مهربان! بيامرز از برايم گناهانى را كه تغيير مى دهد نعمت ها را ، و بيامرز از برايم گناهانى را كه فرود مى آورد عقوبت ها را ، و بيامرز از برايم گناهانى را كه مى درد پرده هاى عصمت را ، و بيامرز از برايم گناهانى را كه فرود مى آورد زحمت را ، و بيامرز از برايم گناهانى را كه يارى مى دهد دشمنان را ، و بيامرز از برايم گناهانى را كه مى شتاباند نيستى را ، و بيامرز از برايم گناهانى را كه مى برد اميد را ، و بيامرز از برايم گناهانى را كه تاريك مى كند هوا را ، و بيامرز از برايم گناهانى را كه برمى دارد پوشش را ، و بيامرز از برايم گناهانى را كه برمى گرداند دعا را ، و بيامرز از برايم گناهانى را كه برمى گرداند باران آسمان را» .
۳۴۶۷.از او ، از محمد بن سنان ، از يعقوب بن شعيب ، از امام جعفر صادق عليه السلام مروى است كه :«يَا عُدَّتِي فِي كُرْبَتِي ، وَ يَا صَاحِبِي فِي شِدَّتِي ، وَ يَا وَلِيِّي فِي نِعْمَتِي ، وَ يَا غِيَاثِي فِي رَغْبَتِي؛ «اى سبب آماده من در اندوه من! و اى يار من در سختى من! و اى اختياردار من در نعمت من! و اى فريادرس من در رغبت من!» ، و گفت كه : از جمله دعاى اميرالمؤمنين عليه السلام اين بود : اللّهُمَّ كَتَبْتَ الْاثَارَ ... وَ رَغْبَتِي فِيهَا يَا رَحْمَانُ؛ خداوندا! نوشته اى اثرها را ، و دانسته اى خبرها را ، و مطّلع شده اى بر رازها . پس مانع شده اى در ميان آدميان ودل ها . پس راز در نزد تو آشكار است ، و دل ها به سوى تو رسيده شده ، و جز اين نيست كه فرمان تو به چيزى ، چون خواسته باشى آن را ، آن است كه بگويى به آن كه : باش ، پس مى باشد . پس بگو به رحمت خود ، به طاعتت ، كه داخل شود در هر اندامى از اندام هاى من ، و جدا نشود از من ، تا آنكه ملاقات كنم تو را ، و بگو به رحمت خود ، به معصيتت ، كه بيرون رود از هر عضوى از اعضاى من ، پس نزديك نشود به من ، تا ملاقات كنم تو را ، و روزى ده مرا از دنيا ، و بى رغبت كن مرا در آن ، و مگردان آن را از من ، در حالى كه رغبت من در آن است ، اى بخشاينده!» .