۳۴۶۸.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از ابن محبوب ، از علا بن رزين ، از عبد الرحمان بن سيابه روايت كرده است كه : حضرت امام جعفر صادق عليه السلام اين دعا را به من عطاءفرمود :«الْحَمْدُ لِلّهِ وَلِيِّ الْحَمْدِ ... وَ الْهُدى بِالضَّلَالَةِ ، وَ الْكُفْرَ بِالْاءِيمَانِ؛ ستايش مر خدايى را است كه ولى ستايش است ، و سزاوار آن و پايان آن و جاى آن خالص گرديده ، آنكه يكى گفته او را ، و راه يافته كسى كه پرستيده او را ، و رستگار شده كسى كه فرمان برده او را ، و ايمن شده آنكه چنگ در زننده است به او . خداوندا! اى صاحب بخشش و بزرگوارى و مدح نيكو و ستايش! سؤال مى كنم تو را ، چون سؤال كسى كه فروتنى كرده از براى تو به گردنش ، و خوار و خاك آلوده شده است از براى تو ، و در خاك ماليده از براى تو روى خود را ، و رام كرده از براى تو خودش را ، و سرريز شده از ترس تو قطرات آب ديده اش و گرديده [و چرخيده] است اشك [در ]چشمش ، و اعتراف كرده است از براى تو به گناهانش ، و رسوا نموده است او را در نزد تو خطايش ، و زشت كرده او را در نزد تو گناهش؛ پس ناتوان شده در نزد آن تواناييش ، و كم شده چاره اش ، و بريده شده از او اسباب فريب هايش ، و نابود شده از او هر بيهوده اى ، و ناچار گردانيده او را گناهانش به سوى خوارى ايستادنش در پيش روى تو ، و فروتنى اش در نزد تو ، و زارى كردنش به سوى تو .سؤال مى كنم تو را ، خداوندا! سؤال كسى كه او به منزله اش باشد . رغبت مى كنم به سوى تو ، چون رغبت او ، و تضرّع مى كنم به سوى تو ، چون تضرّع او ، و زارى مى كنم به سوى تو ، چون سخت تر زارى او .خداوندا! پس رحم كن فروتنى كردن سخن مرا ، و خوارى ايستادن من و نشستن من ، و فروتنى كردن من به سوى تو به گردنم . سؤال مى كنم تو را ، خداوندا! هدايت از گمراهى ، و بينايى از كورى ، و راه راست از گمراه شدن ، و سؤال مى كنم تو را ، خداوندا! بيشتر ستايش در نزد نعمت ، و نيكوترين صبر در نزد مصيبت ، و زيادترين شكر در نزد جاى شكر ، و گردن نهادن در نزد شبهه ها .و سؤال مى كنم تو را ، توانايى در طاعت تو ، و ناتوانى از معصيت تو ، و گريختن به سوى تو از تو ، و نزديك شدن به سوى تو . پروردگارا! از براى آنچه خشنود شدى ، و جستن هر چه را كه خشنود سازد تو را از من ، در خشم آوردن خلق تو ، به جهت طلب كردن مر خشنودى تو . پروردگارا! كيست كه اميد دارم او را ، اگر رحم نكنى مرا؟ يا كيست كه برگردد بر من ، اگر دور گردانى مرا؟ يا كيست كه نفعى بخشد مرا عفو او ، اگر بازخواست كنى مرا؟ يا كيست كه اميد دارد بخشش هاى او را ، اگر تو نوميد كنى مرا؟ يا كيست كه تواند نوازش مرا ، اگر خوار كنى مرا؟ يا كيست كه زيان رساند مرا خوارى او ، اگر بنوازى مرا؟پروردگارا! چه بد است كردار من ، و زشت است كار من ، و سخت است دل من ، و دراز است اميد من ، و كوتاه است زمان عمر من و جرات من بر نافرمانيم كسى را كه آفريده مرا .پروردگارا! و چه خوب است بلاى تو در نزد من ، و هويدا است نعمت هاى تو بر من . بسيار شد بر من از تو نعمت ها ، پس ضبط نمى كنم آنها را ، و كم شد از من شكر در آنچه بخشيده اى به من آن را ، پس شاد شدم به نعمت ها ، و متعرّض شدم به عقوبت ها ، و غافل شدم از ذكر ، و مرتكب نادانى گرديدم (و بر آن سوار شدم) ، بعد از دانش ، و درگذشتم از عدل به سوى ظلم ، و تجاوز كردم از نيكى به سوى گناه ، و گرديدم به سوى گريختن از ترس و اندوه؛ پس چه كوچك است خوبى هاى من ، و كم است آنها در جنب بسيارى گناهان من ، و چه بسيار است گناهانم ، و بزرگ است آنها بر اندازه كوچكى خلق من و ضعف و ناتوانى ستون من [پروردگارا !] و چه دراز است اميد من ، در جنب كوتاهى مدّت عمر من ، و كوتاه است مدّت عمر من ، در جنب دورى اميد من ، و چه زشت است نهانى من ، در جنب آشكارى من .پروردگارا! نيست حجّتى مرا ، اگر حجّت آورم ، و نه بهانه اى از برايم ، اگر بهانه جويم ، و نه شكرى از برايم ، اگر آزموده شوم ، اگر يارى نكنى مرا به شكر آنچه نعمت داده شدم . پروردگارا! چه سبك است ترازويم در فردا ، اگر فزونى ندهى آن را ، و لغزنده است زبانم ، اگر ثابت ندارى آن را ، و سياه است رويم ، اگر سفيد نگردانى آن را . پروردگارا! چگونه است مرا ، و چه كنم با گناهانى كه پيشى گرفت از من ، به حقيقت كه شكسته شده است به جهت آنها ركن هاى من . پروردگارا! چگونه بجويم شهوت هاى دنيا را ، و بگريم بر بى بهرگى من در آن ، و نگريم و سخت باشد افسوس ها و اندوه هاى من برنافرمانيم و تقصير كردنم .پروردگارا! خواند مرا خوانندگان دنيا ، پس اجابت كردم آنها را شتابان ، و ميل نمودم به سوى آنها فرمانبردار ، و خواند مرا خوانندگان آخرت ، پس كاهلى كردم از آنها ، و تنبلى نمود در اجابت و شتابيدن به سوى آنها ، چنان كه شتاب كردم به سوى خوانندگان دنيا و متاع ناپايدار آن ، كه خشك است ، و گياه خشك آن ، كه نابود است ، و آشاميدنى آن ، كه رونده است .پروردگارا! ترسانيدى مرا ، و آرزومند كردى مرا ، و حجّت آوردى بر من به بندگى من ، و كفيل شدى از براى من به روزى من ، پس ايمن شدم ترس تو را ، و كاهلى ورزيدم از آرزومند گردانيدن تو ، و اعتماد نكردم بر ضمان تو ، و خوارى رسانيدم به حجت آوردن تو . خداوندا! پس بگردان ايمنى مرا از تو در اين دنيا ترسيدن ، و بگردان كاهلى مرا آرزومندى ، و خوارى رسانيدن من به حجّت تو ، ترس از تو؛ پس خشنود كن مرا به آنچه پخش كرده اى از برايم از روزى تو . اى صاحب كرم! سؤال مى كنم تو را به نام تو كه بزرگ است ، خشنودى تو را در نزد ناخشنودى ، و خلاصى از اندوه در نزد اندوه ، و روشنى در نزد تاريكى ، و بينايى در نزد از حال ۱ گرديدن فتنه . پروردگارا! بگردان سپر مرا از گناهانم استوار ، و پايه ها و پله هايم در بهشت ها بلند ، و كارهايم ، همه آنها ، پذيرفته ، و خوبى هايم ، دوچندان كرده شده پاكيزه . پناه مى برم به تو از فتنه ها ، همه آنها ، آنچه هويدا شده از آنها ، و آنچه نهان شده ، و از بلندِ بزرگوارِ خوردنى و آشاميدنى ، و از بدى آنچه مى دانم ، و از بدى آنچه نمى دانم ، و پناه مى برم به تو از آنكه بخرم نادانى را به دانش ، و جفا را به بردبارى ، و ميل را به عدالت ، و بريدن و جدايى را به نيكى ، و بى تابى را به شكيبايى ، يا راه راست را به گمراهى ، يا كفر را به ايمان» . ابن محبوب ، از جميل بن صالح روايت كرده است كه او نيز مثل اين را ذكر كرده است ، و ذكر كرده است كه اين از جمله دعاى على بن الحسين است ـ صلوات اللّه عليه ـ ، و در آخرش اين را افزوده كه : «آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ؛ يعنى : مستجاب گردان ، اى پروردگار عالميان» .