581
تحفة الأولياء ج4

۳۴۶۸.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از ابن محبوب ، از علا بن رزين ، از عبد الرحمان بن سيابه روايت كرده است كه : حضرت امام جعفر صادق عليه السلام اين دعا را به من عطاءفرمود :«الْحَمْدُ لِلّهِ وَلِيِّ الْحَمْدِ ... وَ الْهُدى بِالضَّلَالَةِ ، وَ الْكُفْرَ بِالْاءِيمَانِ؛ ستايش مر خدايى را است كه ولى ستايش است ، و سزاوار آن و پايان آن و جاى آن خالص گرديده ، آنكه يكى گفته او را ، و راه يافته كسى كه پرستيده او را ، و رستگار شده كسى كه فرمان برده او را ، و ايمن شده آنكه چنگ در زننده است به او . خداوندا! اى صاحب بخشش و بزرگوارى و مدح نيكو و ستايش! سؤال مى كنم تو را ، چون سؤال كسى كه فروتنى كرده از براى تو به گردنش ، و خوار و خاك آلوده شده است از براى تو ، و در خاك ماليده از براى تو روى خود را ، و رام كرده از براى تو خودش را ، و سرريز شده از ترس تو قطرات آب ديده اش و گرديده [و چرخيده] است اشك [در ]چشمش ، و اعتراف كرده است از براى تو به گناهانش ، و رسوا نموده است او را در نزد تو خطايش ، و زشت كرده او را در نزد تو گناهش؛ پس ناتوان شده در نزد آن تواناييش ، و كم شده چاره اش ، و بريده شده از او اسباب فريب هايش ، و نابود شده از او هر بيهوده اى ، و ناچار گردانيده او را گناهانش به سوى خوارى ايستادنش در پيش روى تو ، و فروتنى اش در نزد تو ، و زارى كردنش به سوى تو .سؤال مى كنم تو را ، خداوندا! سؤال كسى كه او به منزله اش باشد . رغبت مى كنم به سوى تو ، چون رغبت او ، و تضرّع مى كنم به سوى تو ، چون تضرّع او ، و زارى مى كنم به سوى تو ، چون سخت تر زارى او .خداوندا! پس رحم كن فروتنى كردن سخن مرا ، و خوارى ايستادن من و نشستن من ، و فروتنى كردن من به سوى تو به گردنم . سؤال مى كنم تو را ، خداوندا! هدايت از گمراهى ، و بينايى از كورى ، و راه راست از گمراه شدن ، و سؤال مى كنم تو را ، خداوندا! بيشتر ستايش در نزد نعمت ، و نيكوترين صبر در نزد مصيبت ، و زيادترين شكر در نزد جاى شكر ، و گردن نهادن در نزد شبهه ها .و سؤال مى كنم تو را ، توانايى در طاعت تو ، و ناتوانى از معصيت تو ، و گريختن به سوى تو از تو ، و نزديك شدن به سوى تو . پروردگارا! از براى آنچه خشنود شدى ، و جستن هر چه را كه خشنود سازد تو را از من ، در خشم آوردن خلق تو ، به جهت طلب كردن مر خشنودى تو . پروردگارا! كيست كه اميد دارم او را ، اگر رحم نكنى مرا؟ يا كيست كه برگردد بر من ، اگر دور گردانى مرا؟ يا كيست كه نفعى بخشد مرا عفو او ، اگر بازخواست كنى مرا؟ يا كيست كه اميد دارد بخشش هاى او را ، اگر تو نوميد كنى مرا؟ يا كيست كه تواند نوازش مرا ، اگر خوار كنى مرا؟ يا كيست كه زيان رساند مرا خوارى او ، اگر بنوازى مرا؟پروردگارا! چه بد است كردار من ، و زشت است كار من ، و سخت است دل من ، و دراز است اميد من ، و كوتاه است زمان عمر من و جرات من بر نافرمانيم كسى را كه آفريده مرا .پروردگارا! و چه خوب است بلاى تو در نزد من ، و هويدا است نعمت هاى تو بر من . بسيار شد بر من از تو نعمت ها ، پس ضبط نمى كنم آنها را ، و كم شد از من شكر در آنچه بخشيده اى به من آن را ، پس شاد شدم به نعمت ها ، و متعرّض شدم به عقوبت ها ، و غافل شدم از ذكر ، و مرتكب نادانى گرديدم (و بر آن سوار شدم) ، بعد از دانش ، و درگذشتم از عدل به سوى ظلم ، و تجاوز كردم از نيكى به سوى گناه ، و گرديدم به سوى گريختن از ترس و اندوه؛ پس چه كوچك است خوبى هاى من ، و كم است آنها در جنب بسيارى گناهان من ، و چه بسيار است گناهانم ، و بزرگ است آنها بر اندازه كوچكى خلق من و ضعف و ناتوانى ستون من [پروردگارا !] و چه دراز است اميد من ، در جنب كوتاهى مدّت عمر من ، و كوتاه است مدّت عمر من ، در جنب دورى اميد من ، و چه زشت است نهانى من ، در جنب آشكارى من .پروردگارا! نيست حجّتى مرا ، اگر حجّت آورم ، و نه بهانه اى از برايم ، اگر بهانه جويم ، و نه شكرى از برايم ، اگر آزموده شوم ، اگر يارى نكنى مرا به شكر آنچه نعمت داده شدم . پروردگارا! چه سبك است ترازويم در فردا ، اگر فزونى ندهى آن را ، و لغزنده است زبانم ، اگر ثابت ندارى آن را ، و سياه است رويم ، اگر سفيد نگردانى آن را . پروردگارا! چگونه است مرا ، و چه كنم با گناهانى كه پيشى گرفت از من ، به حقيقت كه شكسته شده است به جهت آنها ركن هاى من . پروردگارا! چگونه بجويم شهوت هاى دنيا را ، و بگريم بر بى بهرگى من در آن ، و نگريم و سخت باشد افسوس ها و اندوه هاى من برنافرمانيم و تقصير كردنم .پروردگارا! خواند مرا خوانندگان دنيا ، پس اجابت كردم آنها را شتابان ، و ميل نمودم به سوى آنها فرمانبردار ، و خواند مرا خوانندگان آخرت ، پس كاهلى كردم از آنها ، و تنبلى نمود در اجابت و شتابيدن به سوى آنها ، چنان كه شتاب كردم به سوى خوانندگان دنيا و متاع ناپايدار آن ، كه خشك است ، و گياه خشك آن ، كه نابود است ، و آشاميدنى آن ، كه رونده است .پروردگارا! ترسانيدى مرا ، و آرزومند كردى مرا ، و حجّت آوردى بر من به بندگى من ، و كفيل شدى از براى من به روزى من ، پس ايمن شدم ترس تو را ، و كاهلى ورزيدم از آرزومند گردانيدن تو ، و اعتماد نكردم بر ضمان تو ، و خوارى رسانيدم به حجت آوردن تو . خداوندا! پس بگردان ايمنى مرا از تو در اين دنيا ترسيدن ، و بگردان كاهلى مرا آرزومندى ، و خوارى رسانيدن من به حجّت تو ، ترس از تو؛ پس خشنود كن مرا به آنچه پخش كرده اى از برايم از روزى تو . اى صاحب كرم! سؤال مى كنم تو را به نام تو كه بزرگ است ، خشنودى تو را در نزد ناخشنودى ، و خلاصى از اندوه در نزد اندوه ، و روشنى در نزد تاريكى ، و بينايى در نزد از حال ۱ گرديدن فتنه . پروردگارا! بگردان سپر مرا از گناهانم استوار ، و پايه ها و پله هايم در بهشت ها بلند ، و كارهايم ، همه آنها ، پذيرفته ، و خوبى هايم ، دوچندان كرده شده پاكيزه . پناه مى برم به تو از فتنه ها ، همه آنها ، آنچه هويدا شده از آنها ، و آنچه نهان شده ، و از بلندِ بزرگوارِ خوردنى و آشاميدنى ، و از بدى آنچه مى دانم ، و از بدى آنچه نمى دانم ، و پناه مى برم به تو از آنكه بخرم نادانى را به دانش ، و جفا را به بردبارى ، و ميل را به عدالت ، و بريدن و جدايى را به نيكى ، و بى تابى را به شكيبايى ، يا راه راست را به گمراهى ، يا كفر را به ايمان» . ابن محبوب ، از جميل بن صالح روايت كرده است كه او نيز مثل اين را ذكر كرده است ، و ذكر كرده است كه اين از جمله دعاى على بن الحسين است ـ صلوات اللّه عليه ـ ، و در آخرش اين را افزوده كه : «آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ؛ يعنى : مستجاب گردان ، اى پروردگار عالميان» .

1.نسخه خوشخوان نيست و متن عربى «تشبه الفتنه» به معناى فضاى شبهه ناك حاصل از فتنه انگيزى است .


تحفة الأولياء ج4
580

۳۴۶۸.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ سَيَابَةَ، قَالَ:
أَعْطَانِي أَبُو عَبْدِ اللّهِ عليه السلام هذَا الدُّعَاءَ :
«الْحَمْدُ لِلّهِ وَلِيِّ الْحَمْدِ وَ أَهْلِهِ وَ مُنْتَهَاهُ وَ مَحَلِّهِ، أَخْلَصَ مَنْ وَحَّدَهُ، وَ اهْتَدى مَنْ عَبَدَهُ، وَ فَازَ مَنْ أَطَاعَهُ، وَ أَمِنَ الْمُعْتَصِمُ بِهِ.
اللّهُمَّ يَا ذَا الْجُودِ وَ الْمَجْدِ، وَ الثَّنَاءِ الْجَمِيلِ وَ الْحَمْدِ، أَسْأَلُكَ مَسْأَلَةَ مَنْ خَضَعَ لَكَ بِرَقَبَتِهِ، وَ رَغِمَ لَكَ أَنْفَهُ، وَ عَفَّرَ لَكَ وَجْهَهُ، وَ ذَلَّلَ لَكَ نَفْسَهُ، وَ فَاضَتْ مِنْ خَوْفِكَ دُمُوعُهُ، وَ تَرَدَّدَتْ عَبْرَتُهُ، وَ اعْتَرَفَ لَكَ بِذُنُوبِهِ، وَ فَضَحَتْهُ عِنْدَكَ خَطِيئَتُهُ، وَ شَانَتْهُ عِنْدَكَ جَرِيرَتُهُ، وَ ضَعُفَتْ عِنْدَ ذلِكَ قُوَّتُهُ، وَ قَلَّتْ حِيلَتُهُ، وَ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَسْبَابُ خَدَائِعِهِ، وَ اضْمَحَلَّ عَنْهُ كُلُّ بَاطِلٍ، وَ أَلْجَأَتْهُ ذُنُوبُهُ إِلى ذُلِّ مَقَامِهِ بَيْنَ يَدَيْكَ، وَ خُضُوعِهِ لَدَيْكَ، وَ ابْتِهَالِهِ إِلَيْكَ.
أَسْأَلُكَ اللّهُمَّ سُؤَالَ مَنْ هُوَ بِمَنْزِلَتِهِ، أَرْغَبُ إِلَيْكَ كَرَغْبَتِهِ، وَ أَتَضَرَّعُ إِلَيْكَ كَتَضَرُّعِهِ، وَ أَبْتَهِلُ إِلَيْكَ كَأَشَدِّ ابْتِهَالِهِ.
اللّهُمَّ فَارْحَمِ اسْتِكَانَةَ مَنْطِقِي، وَ ذُلَّ مُقَامِي وَ مَجْلِسِي وَ خُضُوعِي إِلَيْكَ بِرَقَبَتِي؛ أَسْأَلُكَ اللّهُمَّ الْهُدى مِنَ الضَّلَالَةِ، وَ الْبَصِيرَةَ مِنَ الْعَمى، وَ الرُّشْدَ مِنَ الْغَوَايَةِ؛ وَ أَسْأَلُكَ اللّهُمَّ أَكْثَرَ الْحَمْدِ عِنْدَ الرَّخَاءِ، وَ أَجْمَلَ الصَّبْرِ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ، وَ أَفْضَلَ الشُّكْرِ عِنْدَ مَوْضِعِ الشُّكْرِ، وَ التَّسْلِيمَ عِنْدَ الشُّبُهَاتِ.
وَ أَسْأَلُكَ الْقُوَّةَ فِي طَاعَتِكَ، وَ الضَّعْفَ عَنْ مَعْصِيَتِكَ، وَ الْهَرَبَ إِلَيْكَ مِنْكَ، وَ التَّقَرُّبَ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضى، وَ التَّحَرِّيَ لِكُلِّ مَا يُرْضِيكَ عَنِّي فِي إِسْخَاطِ خَلْقِكَ؛ الْتِمَاساً لِرِضَاكَ.
رَبِّ، مَنْ أَرْجُوهُ إِنْ لَمْ تَرْحَمْنِي؟ أَوْ مَنْ يَعُودُ عَلَيَّ إِنْ أَقْصَيْتَنِي؟ أَوْ مَنْ يَنْفَعُنِي عَفْوُهُ إِنْ عَاقَبْتَنِي؟ أَوْ مَنْ آمُلُ عَطَايَاهُ إِنْ حَرَمْتَنِي؟ أَوْ مَنْ يَمْلِكُ كَرَامَتِي إِنْ أَهَنْتَنِي؟ أَوْ مَنْ يَضُرُّنِي هَوَانُهُ إِنْ أَكْرَمْتَنِي؟
رَبِّ ، مَا أَسْوَأَ فِعْلِي! وَ أَقْبَحَ عَمَلِي! وَ أَقْسى قَلْبِي! وَ أَطْوَلَ أَمَلِي! وَ أَقْصَرَ أَجَلِي ! وَ أَجْرَأَنِي عَلى عِصْيَانِ مَنْ خَلَقَنِي!
رَبِّ، وَ مَا أَحْسَنَ بَلَاءَكَ عِنْدِي! وَ أَظْهَرَ نَعْمَاءَكَ عَلَيَّ! كَثُرَتْ عَلَيَّ مِنْكَ النِّعَمُ فَمَا أُحْصِيهَا، وَ قَلَّ مِنِّيَ الشُّكْرُ فِيمَا أَوْلَيْتَنِيهِ، فَبَطِرْتُ بِالنِّعَمِ، وَ تَعَرَّضْتُ لِلنِّقَمِ، وَ سَهَوْتُ عَنِ الذِّكْرِ، وَ رَكِبْتُ الْجَهْلَ بَعْدَ الْعِلْمِ، وَ جُزْتُ مِنَ الْعَدْلِ إِلَى الظُّلْمِ، وَ جَاوَزْتُ الْبِرَّ إِلَى الْاءِثْمِ، وَ صِرْتُ إِلَى الْهَرَبِ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْحُزْنِ، فَمَا أَصْغَرَ حَسَنَاتِي وَ أَقَلَّهَا فِي كَثْرَةِ ذُنُوبِي! وَ مَا أَكْثَرَ ذُنُوبِي وَ أَعْظَمَهَا عَلى قَدْرِ صِغَرِ خَلْقِي وَ ضَعْفِ رُكْنِي!
رَبِّ، وَ مَا أَطْوَلَ أَمَلِي فِي قِصَرِ أَجَلِي! وَ أَقْصَرَ أَجَلِي فِي بُعْدِ أَمَلِي! وَ مَا أَقْبَحَ سَرِيرَتِي فِي عَلَانِيَتِي!
رَبِّ، لَا حُجَّةَ لِي إِنِ احْتَجَجْتُ، وَ لَا عُذْرَ لِي إِنِ اعْتَذَرْتُ، وَ لَا شُكْرَ عِنْدِي إِنِ ابْتُلِيتُ، وَ أُولِيتُ إِنْ لَمْ تُعِنِّي عَلى شُكْرِ مَا أُولِيتُ.
رَبِّ، مَا أَخَفَّ مِيزَانِي غَداً إِنْ لَمْ تُرَجِّحْهُ! وَ أَزَلَّ لِسَانِي إِنْ لَمْ تُثَبِّتْهُ! وَ أَسْوَدَ وَجْهِي إِنْ لَمْ تُبَيِّضْهُ!
رَبِّ، كَيْفَ لِي بِذُنُوبِيَ الَّتِي سَلَفَتْ مِنِّي قَدْ هَدَّتْ لَهَا أَرْكَانِي؟
رَبِّ، كَيْفَ أَطْلُبُ شَهَوَاتِ الدُّنْيَا وَ أَبْكِي عَلى خَيْبَتِي فِيهَا وَ لَا أَبْكِي وَ تَشْتَدُّ حَسَرَاتِي عَلى عِصْيَانِي وَ تَفْرِيطِي؟
رَبِّ ، دَعَتْنِي دَوَاعِي الدُّنْيَا، فَأَجَبْتُهَا سَرِيعاً، وَ رَكَنْتُ إِلَيْهَا طَائِعاً، وَ دَعَتْنِي دَوَاعِي الْاخِرَةِ، فَتَثَبَّطْتُ عَنْهَا، وَ أَبْطَأْتُ فِي الْاءِجَابَةِ وَ الْمُسَارَعَةِ إِلَيْهَا، كَمَا سَارَعْتُ إِلى دَوَاعِي الدُّنْيَا وَ حُطَامِهَا الْهَامِدِ، وَ هَشِيمِهَا الْبَائِدِ، وَ سَرَابِهَا الذَّاهِبِ.
رَبِّ، خَوَّفْتَنِي وَ شَوَّقْتَنِي، وَ احْتَجَجْتَ عَلَيَّ بِرِقِّي، وَ كَفَلْتَ لِي بِرِزْقِي، فَأَمِنْتُ خَوْفَكَ، وَ تَثَبَّطْتُ عَنْ تَشْوِيقِكَ، وَ لَمْ أَتَّكِلْ عَلى ضَمَانِكَ، وَ تَهَاوَنْتُ بِاحْتِجَاجِكَ.
اللّهُمَّ فَاجْعَلْ أَمْنِي مِنْكَ فِي هذِهِ الدُّنْيَا خَوْفاً، وَ حَوِّلْ تَثَبُّطِي شَوْقاً، وَ تَهَاوُنِي بِحُجَّتِكَ فَرَقاً مِنْكَ، ثُمَّ رَضِّنِي بِمَا قَسَمْتَ لِي مِنْ رِزْقِكَ، يَا كَرِيمُ، أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ رِضَاكَ عِنْدَ السَّخْطَةِ، وَ الْفَرْجَةَ عِنْدَ الْكُرْبَةِ، وَ النُّورَ عِنْدَ الظُّلْمَةِ، وَ الْبَصِيرَةَ عِنْدَ تَشَبُّهِ الْفِتْنَةِ.
رَبِّ، اجْعَلْ جُنَّتِي مِنْ خَطَايَايَ حَصِينَةً، وَ دَرَجَاتِي فِي الْجِنَانِ رَفِيعَةً، وَ أَعْمَالِي كُلَّهَا مُتَقَبَّلَةً، وَ حَسَنَاتِي مُضَاعَفَةً زَاكِيَةً، وَ أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْفِتَنِ كُلِّهَا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ، وَ مِنْ رَفِيعِ المَطْعَمِ وَ الْمَشْرَبِ، وَ مِنْ شَرِّ مَا أَعْلَمُ، وَ مِنْ شَرِّ مَا لَا أَعْلَمُ، وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ أَنْ أَشْتَرِيَ الْجَهْلَ بِالْعِلْمِ، وَ الْجَفَاءَ بِالْحِلْمِ، وَ الْجَوْرَ بِالْعَدْلِ، وَ الْقَطِيعَةَ بِالْبِرِّ، وَ الْجَزَعَ بِالصَّبْرِ، وَ الْهُدى بِالضَّلَالَةِ، وَ الْكُفْرَ بِالْاءِيمَانِ».
ابْنُ مَحْبُوبٍ، عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ أَنَّهُ ذَكَرَ أَيْضاً مِثْلَهُ. وَ ذَكَرَ أَنَّهُ دُعَاءُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللّه ِ عَلَيْهِمَا ، وَ زَادَ فِي آخِرِهِ : «آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج4
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 311212
صفحه از 791
پرینت  ارسال به