۳۴۷۱.محمد بن يحيى ، از محمد بن احمد ، از محمد بن وليد ، از يونس روايت كرده است كه گفت : به امام رضا عليه السلام عرض كردم كه : دعايى به من تعليم فرما و مختصر كن . فرمود :«بگو كه : يَا مَنْ دَلَّنِي عَلى نَفْسِهِ ، وَ ذَلَّلَ قَلْبِي بِتَصْدِيقِهِ ، أَسْأَلُكَ الْأَمْنَ وَ الْاءِيمَانَ؛ اى كسى كه رهنمايى كرد مرا بر خودش ، و رام گردانيد دل مرا به باور داشتنش! سؤال مى كنم تو را ايمنى و ايمان» .
۳۴۷۲.على بن ابى حمزه ، از بعضى از اصحاب خويش ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه :«مردى به خدمت اميرالمؤمنين ـ صلوات اللّه عليه ـ آمد و عرض كرد كه : يا اميرالمؤمنين! مرا مالى بود كه آن را به ميراث يافته بودم ، و يك درهم از آن را در طاعت خداى ـ تعالى ـ خرج نكردم . بعد از آن ، مالى را كسب كردم ، و يك درهم از آن را در طاعت خداى ـ تعالى ـ صرف نكردم . پس دعايى به من تعليم فرما كه آنچه رفته ، بر من جانشين شود ، و آنچه كرده ام ، از برايم آمرزيده شود ، يا كارى كه من آن را به جا آورم . حضرت فرمود : بگو . عرض كرد كه : يا اميرالمؤمنين! چه چيز بگويم؟ فرمود : بگو ، چنان كه من مى گويم : يَا نُورِي فِي كُلِّ ظُلْمَةٍ ... وَلَا تَفْعَلْ بِي مَا أَنَا أَهْلُهُ؛ اى روشنيم در هر تاريكى! و اى انيس من در هر وحشت! و اى اميد من در هر اندوه! و اى معتمد من در هر سختى! و اى رهنماى من در گمراهى! تو رهنماى منى ، چون بريده شود رهنمايى راهنمايان ، كه به درستى كه رهنمايى تو بريده نمى شود ، و گمراه نمى شود كسى كه هدايت كرده اى . انعام كردى بر من ، پس تمام گردانيدى ، و روزى دادى مرا ، پس بسيار كردى ، و پروريدى و طعام دادى مرا ، پس نيكو كردى پرورش و خوردنى و آشاميدنى مرا ، و بخشيدى به من و بخشش را تمام كردى ، بدون سزاوارى از براى آن مى كنى با من ، وليكن آغاز كردن از تو [است] به جهت كرمت و بخششت ، پس نيرومند شدم به كرم تو بر نافرمانى هاى تو ، و نيرومند شدم به روزى تو بر خشم تو ، و نابود گردانيدم عمر خود را در آنچه حرمت نمى دارى؛ پس باز نداشت تو را دليرى من بر تو ، و مرتكب شدنم آنچه را كه باز داشته اى مرا از آن ، و در آمدنم در آنچه حرام ساخته اى بر من ، از آنكه برگردى بر من به فضل خود ، و باز نداشت مرا بردبارى تو از من ، و برگشتنت بر من به فضل تو ، از آنكه برگردم در نافرمانى هاى تو ، پس تويى به غايت برگردنده به فضل ، و منم به غايت برگردنده به نافرمانى ها؛ پس اى كريم تر كسى كه اقرار شده از برايش به گناه! و اى عزيزتر كسى كه فروتنى كرده از برايش به گناه!به جهت كرم تو اقرار كردم به گناه خود ، و به جهت عزّت تو فروتنى نمودم به خوارى خود ، پس تو چه خواهى كرد با من در كرمت ، و اقرار من به گناه من ، و عزّت تو ، و فروتنى من به خوارى من . بكن با من ، آنچه تو سزاوار آنى ، و مكن با من ، آنچه من سزاوار آنم» .