605
تحفة الأولياء ج4

۳۴۷۴.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از نوفلى ، از سكونى ، از امام جعفر صادق عليه السلام ، از پدرانش عليهماالسلامروايت كرده است كه فرمود :«رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود كه : اى مردمان! به درستى كه شما در دار هدنه (يعنى خانه صلح و آشتى) قرار داريد ، و شما بر جناح[=بال ]سفريد ، و رفتن با شما شتاب مى كند و شما را زود مى برد ، و شب و روز را كه ديده ايد و آفتاب و ماه كه هر نويى را كهنه مى كنند ، و هر دورى را نزديك مى سازند ، و هر وعده شده را مى آورند . پس جهاز و كار و كارسازى را آماه سازيد از براى دورى گذر و گذرگاه» .حضرت فرمود كه : «پس مقداد بن اسود برخاست و عرض كرد كه : يا رسول اللّه ! دار هدنه چيست؟ فرمود : خانه بلاغ و انقطاع ۱ . و چون فتنه ها بر شما مشتبه شود مانند پاره هاى شب تار ، پس بر شما باد به قرآن؛زيرا كه آن شفاعت كننده اى است كه شفاعتش قبول مى شود ، و غمّازى است كه تصديق كرده مى شود ۲ ، هر كه آن را در پيش روى خود قرار دهد كه آن را پيروى كند ، او را به سوى بهشت كشاند ، و هر كه آن را در پشت سر خود قرار دهد ، او را به سوى آتش دوزخ براند ، و آن راهنمايى است كه بر بهترين راه ها دلالت مى كند ، و آن كتابى است كه تفصيل و بيان هر چيز در آن است ، و آن سخنى است جداكننده ميان حق و باطل ، و سخريّه و افسانه نيست ، و آن را ظاهرى و باطنى هست . پس ظاهرش احكام الهى است ، و باطنش علوم نامتناهى ، ظاهرش انيق و خوش آينده ، و باطنش عميق و گودى دارنده است . آن را نجوم و ستارگانى چندند كه بر احكام الهى دليل اند ، و بر آن نجوم ، نجوم ديگرند كه مردم را به آن احكام مى رسانند ۳ ؛ عجائب آن احصا نمى شود ، و غرائب آن كهنه نمى گردد ، در آن چراغ هاى هدايت است ، و منار و چراغ خانه هاى حكمت ، و دليل است بر معرفت يا مغفرت ۴ . هر كه صفت را شناخت (يعنى صفت تعرُّف و كيفيت استنباط) بايد كه ديده خود را به جولان درآورد ، و بايد كه نظرش به صفت برسد ، تا از هلاكت نجات يابد و از ورطه هاى ضلالت خلاص گردد؛ زيرا كه تفكّر كردن موجب زندگى دل بينا است ، چنان كه طالب نور در تاريكى ها به روشنى مى رود . پس بر شما باد به نيكى تخلّص ، كه خود را نيكو خلاص كنيد ، و كمى تربّص ، كه خود را در فتنه ها نگذاريد و انتظار نكشيد» .

1.يعنى جايى كه اين كس را به جايى مى رساند و تمام مى شود و از آن تعبير مى شود به «خواجه به ده رسان» . (مترجم)

2.يعنى هر كه آن را پيروى نمايد و عمل كند به آنچه در آن است ، شفاعت او خواهد كرد ، و آن شافعى است مقبول الشّفاعة ، در باب عفو از لغزش ها كه از او سر زده است ، و هر كه عمل به آن را ترك كند ، در باب بدى هاى او سخن چينى كند و به خدا عرض نمايد ، و در آنچه از بدى هاى او كه به خدا عرض نمايد ، خدا او را تصديق فرمايد . (مترجم)

3.يعنى ائمّه معصومين ـ صلوات اللّه و سلامه عليهم اجمعين ـ ، چنان كه در احاديث متواتره وارد شده است كه ، معنى قرآن را كسى غير از ايشان نمى داند ، و علم آنچه بوده و خواهد بود تا روز قيامت ، و همه شرايع و احكام در آن است ، و علمش مخزون است در نزد ايشان ، و آن را هفت بطن يا هفتاد بطن يا هفتصد بطن است ، و علم همه آن بطون در نزد ايشان مخزون است . (مترجم)

4.بنابر اختلاف نسخ كافى . (مترجم)


تحفة الأولياء ج4
604

۳۴۷۴.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ النَّوْفَلِيِّ، عَنِ السَّكُونِيِّ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ، عَنْ آبَائِهِ عليهم السلام ، قَالَ:
«قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّكُمْ فِي دَارِ هُدْنَةٍ، وَ أَنْتُمْ عَلى ظَهْرِ سَفَرٍ، وَ السَّيْرُ بِكُمْ سَرِيعٌ، وَ قَدْ رَأَيْتُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ يُبْلِيَانِ كُلَّ جَدِيدٍ، وَ يُقَرِّبَانِ كُلَّ بَعِيدٍ، وَ يَأْتِيَانِ بِكُلِّ مَوْعُودٍ؛ فَأَعِدُّوا الْجَهَازَ لِبُعْدِ الْمَجَازِ».
قَالَ :
«فَقَامَ الْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللّهِ، وَ مَا دَارُ الْهُدْنَةِ؟
قَالَ: دَارُ بَلَاغٍ وَ انْقِطَاعٍ؛ فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ، فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ؛ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ، وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ؛ وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ ، وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ، وَ هُوَ الدَّلِيلُ يَدُلُّ عَلى خَيْرِ سَبِيلٍ ، وَ هُوَ كِتَابٌ فِيهِ تَفْصِيلٌ وَ بَيَانٌ وَ تَحْصِيلٌ، وَ هُوَ الْفَصْلُ لَيْسَ بِالْهَزْلِ، وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ، فَظَاهِرُهُ حُكْمٌ، وَ بَاطِنُهُ عِلْمٌ، ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ، وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ، لَهُ نُجُومٌ، وَ عَلى نُجُومِهِ نُجُومٌ، لَا تُحْصى عَجَائِبُهُ، وَ لَا تُبْلى غَرَائِبُهُ، فِيهِ مَصَابِيحُ الْهُدى، وَ مَنَارُ الْحِكْمَةِ، وَ دَلِيلٌ عَلَى الْمَعْرِفَةِ لِمَنْ عَرَفَ الصِّفَةَ، فَلْيَجْلُ جَالٍ بَصَرَهُ، وَ لْيُبْلِغِ الصِّفَةَ نَظَرَهُ؛ يَنْجُ مِنْ عَطَبٍ، وَ يَتَخَلَّصْ مِنْ نَشَبٍ؛ فَإِنَّ التَّفَكُّرَ حَيَاةُ قَلْبِ الْبَصِيرِ، كَمَا يَمْشِي الْمُسْتَنِيرُ فِي الظُّلُمَاتِ بِالنُّورِ، فَعَلَيْكُمْ بِحُسْنِ التَّخَلُّصِ وَ قِلَّةِ التَّرَبُّصِ».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج4
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 306323
صفحه از 791
پرینت  ارسال به