13 . باب نوادر
۳۵۶۹.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از احمد بن محمد بن خالد ، از اسماعيل بن مهران ، از عبيس بن هشام ، از آنكه او را ذكر كرده ، از امام محمد باقر عليه السلام كه فرمود :«قاريان قرآن سه قسم اند : يكى مردى است كه قرآن را خوانده ، پس آن را سرمايه فرا گرفته ، و به آن از پادشاهان طلب خير و منفعت نموده ، كه آن را وسيله جلب منافع و اموال از ايشان ساخته، و به آن بر مردمان فخر و گردنكشى نموده ، و ديگر مردى است كه قرآن را خوانده ، پس حرف هاى آن را حفظ و ضبط نموده ، و حدود و احكامش را ضايع ساخته ، و آن را به جاى قدح ۱ برپا داشته . پس خدا اين جماعت از حاملان قرآن را بسيار نكند ، و سيم مردى است كه قرآن را خوانده ، پس دواى قرآن را بر درد دل خود گذاشته ، و شبش را به آن بيدار داشته ، و روزش را به آن تشنه ساخته ، و در مساجد خويش به آن برپا داشته ، و به آن از رختخوابش دورى گزيده ، و از آن پهلو تهى نموده . پس خداوند عزيز جبّار به بركت اين گروه ، بلا را دفع مى نمايد ، و به اين جماعت ، مسلمانان را بر دشمنان ظفر و غلبه مى دهد ، و به اين جماعت ، حق ـ تبارك و تعالى ـ باران را از آسمان فرو مى فرستد . پس به خدا سوگند كه اين گروه ، در ميان قاريان قرآن از كبريت احمر كمترند» (يعنى گوگرد سرخ) ۲ .
۳۵۷۰.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از سهل بن زياد و على بن ابراهيم ، از پدرش ، هر دو ، از ابن محبوب ، از ابو حمزه ، از ابو يحيى ، از اصبغ بن نباته كه گفت : شنيدم از اميرالمؤمنين عليه السلام كه مى فرمود :«قرآن سه ثلث نازل شده : يك ثلث در شأن ما و در شأن دشمنان ما است ، و ثلث ديگر سنن و امثال است ، و ثلث ديگر واجبات و احكام است» .
1.و مراد از قرار دادن قرآن به جاى قدح ، بى اعتنايى است و عدم رجوع به سوى آن ، مگر در وقت حاجت و ضرورت ، چنان كه در باب صلوات بر پيغمبر و اهل بيت عليهم السلام مذكور شد . (مترجم)
2.مترجم گويد كه : كبريت ـ به كسر كاف و راء و سكون باء و ياء ـ ، گوگرد و زر خالص و نقره خالص باشد . و در قاموس مذكور است كه : كبريت ، از سنگ آن چيزى است كه آتش به آن افروخته مى شود ، و ياقوت سُرخ و طلا يا جوهرى است كه معدن آن در پشت «تبّت» ، در وادى مورچگان است . و در قاموس نيز مذكور است كه : تبّت ـ بر وزن سكّر ـ ، بلادى است در مشرق ، كه مشك ازفر به سوى آن منسوب است ، و مراد از آن در اين حديث ، همين معنى اخير است كه صاحب قاموس ذكر كرده ، و آن از جمله اكسيرات است . امّا گوگرد آتش گيرا ، كه مراد نبودنش معلوم است ، و امّا نقره ، به جهت وصف سرخى بيرون است ، و طلا و ياقوت سرخ ، اگرچه هر يك مى تواند كه مراد باشد در ظاهر حال ، وليكن به اين حد كم نيست كه در مقام قلّت اين نوع از قارى ذكر شود . (مترجم)