675
تحفة الأولياء ج4

۳۵۷۵.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از سهل بن زياد ، از محمد بن عيسى ، از بعضى از مردان خويش ، از امام جعفر صادق عليه السلام كه فرمود :«به قرآن تفأُّل مزن» ۱ .

۳۵۷۶.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از صفوان ، از ابن مسكان ، از محمد بن ورّاق روايت كرده است كه گفت : نوشته اى را بر حضرت امام جعفر صادق عليه السلام عرض كردم ، كه در آن قرآنى بود كه مختّم و معشّر بود به طلا۲، و در آخرش يك سوره به طلا نوشته شده بود . پس آن را به آن حضرت نمودم ، و چيزى را از آن يا در آن را عيب نفرمود ، مگر نوشتن قرآن را به طلا ، و فرمود كه :«مرا خوش نمى آيد كه قرآن نوشته شود ، مگر به سياهى [= مركب] ، چنان كه در اوّل مرتبه نوشته شده [است]» ۳ .

۳۵۷۷.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از احمد بن محمد ، از محمد بن عيسى ، از ياسين ضرير ، از حريز ، از زراره كه گفت : آن حضرت عليه السلام ـ يعنى امام محمد باقر يا امام جعفر صادق عليهماالسلام ـ فرمود كه :«در ثلث دويم از ماه مبارك رمضان مصحف را مى گيرى ، پس آن را مى گشايى و آن را در پيش روى خويش مى گذارى و مى گويى كه : اَللّهُمَّ اِنّى أَسْئَلُكَ بِكِتابِكَ الْمُنْزَلِ وَما فيهِ وَفيهِ اسْمُكَ الاَكْبَر وَأَسْمآئُكَ الْحُسْنى وَما يُخافُ وَيُرْجى أَنْ تَجْعَلَنى مِنْ عُتَقآئِكَ مِنَ النّارِ؛ «خداوندا! به درستى كه سؤال مى كنم تو را به كتاب تو كه فرو فرستاده شده است و در آن است نام تو كه بزرگ تر و بزرگوارتر است ، و نام هاى تو كه نيكوتر است ، و آنچه ترسيده مى شود و اميد داشته مى شود ، و بگردانى مرا از جمله آزاد شدگان خود از آتش دوزخ» .و دعا مى كنى به آنچه از برايت ظاهر شده ، از هر حاجتى كه باشد» .

۳۵۷۸.ابو على اشعرى ، از محمد بن سالم ، از احمد بن نضر ، از عمرو بن شمر ، از جابر ، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :«هر چيزى را بهارى است ، و بهار قرآن ، ماه مبارك رمضان است» .

۳۵۷۹.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از ابن سنان يا از غير او ، از آنكه او را ذكر كرده ، روايت كرده است كه گفت : امام جعفر صادق عليه السلام را سؤال كردم از قرآن و فرقان ، و عرض كردم كه : آيا اين دو لفظ ، دو چيزند ، يا يك چيز؛ يعنى مترادفند يا نه؟ حضرت فرمود كه :«قرآن ، جمله و همه كتاب خدا است ، و فرقان ، آن چيزى است كه محكم است ، و عمل كردن به آن واجب» ۴ .

1.و تفاُّل فال نيك زدن باشد ، و حقّ ، جواز آن است ، چنان كه در لوامع التّنزيل بيان كرده ام . (مترجم)

2.يعنى مهرهاى طلا بر آن نقش كرده بودند ، چنان كه در حواشى قرآن مى بينى ، يا بر سر هر آيه اى از آن ، آيه اى طلا گذاشته ، و عشرهاى آن را به طلا نوشته بودند . و بعضى در ترجمه اين عبارت گفته اند كه : خمسش و عشرش را به طلا نقش كرده بودند . (مترجم)

3.و بعضى گفته اند : يعنى نوشتن [قرآن به وسيله] اميرالمؤمنين عليه السلام ، نه نوشتن عثمان . (مترجم)

4.از اين حديث ظاهر مى شود كه قرآن حقيقت است در مجموع ما بين الدّفّتين ، نه آنكه مشترك لفظى يا معنوى باشد در ميان آن و بعضى از آن ، چنان كه بعضى گمان كرده اند . (مترجم)


تحفة الأولياء ج4
674

۳۵۷۵.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، قَالَ :«لَا تَتَفَأَّلْ بِالْقُرْآنِ».

۳۵۷۶.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ صَفْوَانَ، عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْوَرَّاقِ، قَالَ:
عَرَضْتُ عَلى أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام كِتَاباً فِيهِ قُرْآنٌ مُخَتَّمٌ، مُعَشَّرٌ بِالذَّهَبِ، وَ كُتِبَ فِي آخِرِهِ سُورَةٌ بِالذَّهَبِ، فَأَرَيْتُهُ إِيَّاهُ، فَلَمْ يَعِبْ فِيهِ شَيْئاً إِلَا كِتَابَةَ الْقُرْآنِ بِالذَّهَبِ، وَ قَالَ :
«لَا يُعْجِبُنِي أَنْ يُكْتَبَ الْقُرْآنُ إِلَا بِالسَّوَادِ، كَمَا كُتِبَ أَوَّلَ مَرَّةٍ».

۳۵۷۷.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنْ يَاسِينَ الضَّرِيرِ، عَنْ حَرِيزٍ، عَنْ زُرَارَةَ ، قَالَ:
قَالَ :
«تَأْخُذُ الْمُصْحَفَ فِي الثُّلُثِ الثَّانِي مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ، فَتَنْشُرُهُ، وَ تَضَعُهُ بَيْنَ يَدَيْكَ، وَ تَقُولُ: «اللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكِتَابِكَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِيهِ، وَ فِيهِ اسْمُكَ الْأَعْظَمُ الْأَكْبَرُ، وَ أَسْمَاؤُكَ الْحُسْنى وَ مَا يُخَافُ وَ يُرْجى أَنْ تَجْعَلَنِي مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ النَّارِ» وَ تَدْعُو بِمَا بَدَا لَكَ مِنْ حَاجَةٍ».

۳۵۷۸.أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ، عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ، عَنْ جَابِرٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام ، قَالَ :«لِكُلِّ شَيْءٍ رَبِيعٌ، وَ رَبِيعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَانَ».

۳۵۷۹.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ ابْنِ سِنَانٍ أَوْ عَنْ غَيْرِهِ، عَمَّنْ ذَكَرَهُ، قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ عليه السلام عَنِ الْقُرْآنِ وَ الْفُرْقَانِ: أَ هُمَا شَيْئَانِ، أَوْ شَيْءٌ وَاحِدٌ؟
فَقَالَ عليه السلام :
«الْقُرْآنُ جُمْلَةُ الْكِتَابِ، وَ الْفُرْقَانُ الْمُحْكَمُ الْوَاجِبُ الْعَمَلِ بِهِ».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج4
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 307684
صفحه از 791
پرینت  ارسال به