۳۵۹۱.ابو على اشعرى و غير او ، از حسن بن على كوفى ، از عثمان بن عيسى ، از سعيد بن يسار روايت كرده اند كه گفت : به خدمت امام جعفر صادق عليه السلام عرض كردم كه : سليم ، مولاى تو ، ذكر كرد كه از قرآن چيزى با او نيست ، مگر سوره يس . پس در شب برمى خيزد و آنچه را از قرآن كه با او است ، تمام مى كند و آن را مى خواند . آيا آنچه را كه خوانده ، دو مرتبه مى خواند؟ فرمود :«آرى ، باكى نيست» .
۳۵۹۲.محمد بن يحيى ، از محمد بن حسين ، از عبد الرحمان بن ابى هاشم ، از سالم بن سلمه روايت كرده است كه گفت : مردى حروفى چند از قرآن را بر حضرت امام جعفر صادق عليه السلام خواند ، و من گوش مى دادم و مى شنيدم ، و آن حروف و كلمات به طورى كه مردم آنها را مى خوانند ، نبود . حضرت صادق عليه السلام فرمود كه :«بس كن و از اين قرائت باز ايست ، و چنان كه مردمان مى خوانند ، بخوان ، تا آنكه قائم آل محمد برپا شود . پس چون قائم ظاهر شود ، كتاب خداى عز و جل را بخواند بر حدّ و اندازه آن (يعنى به وضعى كه در اصل بوده) ، و مصحفى را كه على عليه السلام نوشته بيرون خواهد آورد» . و فرمود كه : «على عليه السلام آن مصحف را به سوى مردم بيرون آورد ، در هنگامى كه از جمع آن فارغ شده و آن را نوشته بود . پس به ايشان فرمود كه : اينك ، كتاب خداى عز و جل است ، چنان كه آن را بر محمد صلى الله عليه و آله فرو فرستاده ، و من آن را از دو لوح جمع كرده ام ۱ .پس گفتند كه : آن ، همين است كه در نزد ما است ، مصحفى جامع كه قرآن در آن است ، و ما را در اين حاجتى نيست . حضرت فرمود : بدانيد و آگاه باشيد! به خدا سوگند كه بعد از اين روز كه درآيند ، هرگز اين مصحف را نخواهيد ديد . جز اين نيست كه بر من بود كه شما را خبر دهم ، در آن هنگام كه آن را جمع كردم ، تا آنكه آن را بخوانيد» .
۳۵۹۳.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از صفوان ، از سعيد بن عبداللّه اعرج روايت كرده است كه گفت : امام جعفر صادق عليه السلام را سؤال كردم از حال آن شخص كه قرآن را مى خواند ، پس آن را فراموش مى كند . بعد از آن ، مى خواند و آن را فراموش مى كند . آيا در اين باب بر او حرجى و گناهى هست؟ فرمود :«نه» .