۳۶۸۵.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از احمد بن محمد بن خالد ، از ابن فضّال ، از جعفر بن محمد ، از يونس ، از داود بن حصين كه گفت : در نزد امام جعفر صادق عليه السلام بودم ، و در آن حجره بيست و چهار مرد را احصا نمودم و شمردم ، بيست و چهار كس بودند . پس حضرت صادق عليه السلام عطسه كرد و هيچ يك از آن گروه هيچ نگفت . حضرت صادق عليه السلام فرمود :«چرا تسميت و دعا نمى كنيد . از جمله حقّ مؤمن بر مؤمن (و بنابر بعضى از نسخ كافى ، آنچه واجب است از براى مؤمن بر مؤمن) ، چون بيمار شود ، آن است كه او را عيادت كند ، و چون بميرد ، آن است كه در جنازه اش حاضر شود ، و چون عطسه كند ، آن است كه او را تسميت كند ـ يا فرمود كه : او را تشميت كند ـ (و هر دو دعا است به خير و بركت ، چنان كه معلوم شد) ، و چون او را بخواند ، آن است كه او را اجابت كند» .
۳۶۸۶.ابو على اشعرى ، از محمد بن سالم ، از احمد بن نضر ، از عمرو بن شمر ، از جابر روايت كرده است كه گفت : امام محمد باقر عليه السلام فرمود كه :«خوب چيزى است عطسه؛ تن را سود مى دهد ، و خداى عز و جل را به ياد مى آورد» . عرض كردم : به درستى كه در نزد ما گروهى هستند كه مى گويند : رسول خدا صلى الله عليه و آله را در عطسه بهره اى نيست ـ يعنى عطسه نمى كرد ـ . فرمود : «اگر دروغگو باشند ، شفاعت محمد صلى الله عليه و آله به ايشان نرسد» .
۳۶۸۷.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از ابن ابى عمير ، از بعضى از اصحاب خويش روايت كرده است كه گفت : مردى در نزد امام محمد باقر عليه السلام عطسه كرد؛ پس گفت : الحمد للّه . و حضرت باقر عليه السلام او را دعا نفرمود و فرمود كه :«حقّ ما را از ما كم نمود» . بعد از آن ، فرمود كه : «چون يكى از شما عطسه كند ، بايد كه بگويد : الْحَمْدُ للّه ِ رَبّ الْعالَمينَ وَصَلَّى اللّه ُ عَلى مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ» . راوى گفت كه : آن مرد اين را گفت : پس حضرت باقر عليه السلام او را تسميت و دعا فرمود .
۳۶۸۸.على ، از پدرش ، از ابن ابى عمير ، از اسماعيل بصرى ، از فضيل بن يسار روايت كرده است كه گفت : به امام محمد باقر عليه السلام عرض كردم كه : مردم صلوات بر محمد و آل او را در سه جا ناخوش دارند : در نزد عطسه ، و در نزد ذبيحه۱، ودر نزد مجامعت . حضرت باقر عليه السلام فرمود :«ايشان را چه مى شود!؟ واى بر ايشان! نفاق كرده اند . خدا ايشان را لعنت كند!» .