157 . باب در بيان حال كسى كه مؤمنى را منع كند ، از خيرى از نزد خود ، يا از نزد غير خود
۲۷۹۶.چند نفر از اصحاب روايت كرده اند ، از احمد بن محمد و ابو على اشعرى ، از محمد بن حسّان و هر دو ، از محمد بن على ، از محمد بن سنان ، از فرات بن احنف ، از امام جعفر صادق عليه السلام كه فرمود :«هر مؤمنى كه مؤمنى را از چيزى منع كند ، از آنچه آن مؤمن به سوى آن محتاج است ، و حال آنكه او بر آن چيز قادر باشد ، از نزد خود يا از نزد غير خود ، خداى عز و جل او را در روز قيامت ، بر پاى دارد ، در حالتى كه رويش سياه و چشمهايش كبود و دستهايش به سوى گردنش غل كرده باشد . پس گفته مى شود كه : اين خيانت كارى است كه با خدا و رسول او خيانت كرده است . بعد از آن امر مى شود كه : او را به سوى آتش دوزخ برند» .
۲۷۹۷.ابن سنان ، از يونس بن ظبيان روايت كرده است كه گفت : امام جعفر صادق عليه السلام فرمود كه :«اى يونس! هر كه حق مؤمن را حبس كند و به او ندهد ، خداى عز و جل در روز قيامت ، پانصد سال او را بر روى پاى هايش بدارد ، تا آنكه عرق يا خون او روان شود ۱ ، و نداكننده اى از جانب خدا ندا كند كه : اين ستمكارى است كه حقّ خدا را از او حبس نموده» . حضرت فرمود : «پس در چهل روز سرزنش مى شود . بعد از آن امر مى شود كه : او را به سوى آتش دوزخ برند» .
۲۷۹۸.محمد بن سنان ، از مفضّل بن عمر روايت كرده است كه گفت : امام جعفر صادق عليه السلام فرمود :«هر كه را خانه اى باشد ، و مؤمنى به آرام گرفتن و نشستن در آن محتاج شود ، پس او را از آن منع كند ، خداى عز و جل مى فرمايد كه : اى فرشتگان من! آيا بنده من بر بنده من بخل كرد به سكناى خانه دنيا ، به عزّت و جلال خودم سوگند كه هرگز در بهشت هاى من ساكن نخواهد شد» .