تحلیلی بر روایات منع آموزش سوره یوسف به زنان
سال
چهارم / شماره پیاپی
7 /
صفحه
81-103
چکیده :
سوره مدنی یوسف که به احسن القصص معروف است سرشار از آموزه های تربیتی، اجتماعی، اخلاقی عبرت آمیز و پیامهای هدایتی برای انسان ها است. با این وجود، روایاتی در کتب حدیثی موجود است که حاکی از آن است که این سوره را نباید به زنان تعلیم داد و در عوض، باید سوره نور را به آنان یاد داد. اسناد این روایات بهرغم برخی طعنها، بر بیاعتباری مطلق دلالت ندارد و با تجمیع قرائن، قابل اعتمادند. مفاد این روایات به دلیل مخالفت با روایات اهمیت تعلیم قرآن، تاریخ صدر اسلام، قرآن و وجه اعجاز آن و هدف سوره یوسف و طبق احادیث عرضه، بر حرمت تعلیم، دلالت ندارد. کراهت تعلیم این روایات پس از بررسی محتوایی، مجددا اثبات میشود؛ چرا که مخصوص یک مقطع زمانی بوده و مطابق با شرایط اجتماعی و ذهنیات دوران عرب صدر اسلام در مورد زنان است. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی نشان می دهد که این روایات در محیطی مردسالار صادر شده است که زنان ارزش و احترام کمتری داشته اند و تلویحاً نشان می دهد برخی مسلمانان در آن زمان، هنوز مفاهیم عالی سورة یوسف را به صورت شایسته درک نکرده و آن را داستان عاشقانه می پنداشتند. در این روایات، شواهدی از جمله ناراحتی سکونی از دختردار شدن، شغل نخریسی و ویژگی ساختمانهای آن زمان که طبقات بدون حصار و حفاظ بودند، وجود دارد که مقطعی بودن حکم کراهت این روایات را نشان می دهند. اگر چنین روایاتی از معصوم (ع) صادر شده براساس نسخ تمهیدی بوده است.
کلیدواژههای مقاله :سوره یوسف؛ روایات نهی تعلیم؛ کراهت تعلیم؛ زنان؛ نسخ تمهیدی