نگاهى به شرح صدر المتألهين بر اصول الكافى - صفحه 328

تفسير ملّاصدرا كه در 7 جلد منتشر شده اثرى گرانسنگ و ناشناخته اى است. قدرت قلم و گستره پرداخت تفسيرى به جوانب معنايى آيات، از ويژگى هاى ممتاز اين اثر است. به عقيده نگارنده، در صورتى كه دست قضا مهلت و مجال كافى براى تكميل اين تفسير مى داد، بدون ترديد به عنوان يكى از برترين تفاسير شناخته مى شد.
مقارنه اى نه چندان گسترده ميان تفاسير ارزشمندى همچون تفسير الميزان با تفسير ملّاصدرا اثبات گر اين مدعاست كه مفسران پسين، خواسته يا ناخواسته، تحت تأثير افكار ملّاصدرا بوده اند.
ژرفاى دانش و عمق نگاه ملّاصدرا در زمينه دانش هاى حديثى، اعم از فقه الحديث، رجال الحديث و مصطلحات حديث نيز شگفت آور است. با آن كه از اين شخصيت نامدار در موضوع شرح روايات، بر حسب اطلاع نگارنده، اثرى جز شرح اُصول الكافى به يادگار نمانده، اما همين اثر براى قضاوت درباره دانش حديثى ملّاصدرا از هر جهت كافى است. در عظمت جايگاه اين اثر گرانسنگ و بلنداى انديشه هاى حديثى صدرالمتألهين همين بس كه جامع معقول و منقول، مرحوم علّامه شعرانى در حاشيه خود بر شرح ملّاصالح مازندرانى بر اصول الكافى آنجا كه به آخرين حديثى مى رسد كه ملّاصدرا توفيق شرح آن را داشته است چنين نوشته است:
اين حديث، آخرين حديثى است كه صدرالمتألهين شيرازى رحمه الله در اصول الكافى توفيق شرح آن را يافته است. او در اين شرح، نوآورى داشته و در تبيين گفتار ائمه عليهم السلام درباره توحيد و مسائل اصولى، مباحث برهانى را آورده، نه ادلّه خطابى براى اقناع عوام... و آن كه در شرح پيشگام است، بر ساير شارحان برترى دارد؛چه، تمام آنچه در شرح هاى بعدى آمده، يا از لفظ و عين عبارت و محتواى شرح ملّاصدرا برگرفته اند، يا تنها از معنا و محتواى آن برگرفته و از مطالعه آن شرح، الهام گرفته و مطالبى نزديك به آن را گفته اند. و هيچ كس از شارحان پس از اين حديث كه شرح تحقيقى ملّاصدرا در آن پايان يافته، شرح ژرف و تحقيقى به سان شرح احاديث پيشين ارائه نكرده اند، مگر ياد كرد رخدادهاى تاريخى يا تفاسير لفظى يا به مناسبت نقل يك مطلب.

صفحه از 350