نگاهى به شرح صدر المتألهين بر اصول الكافى - صفحه 329

و اگر چنين تحقيقى براى برخى از ايشان رخ نموده، بسان صاحب وافى، آن نيز از تحقيقات صدرالمتألهين در جاهاى ديگر برگرفته شده است؛ زيرا مرحوم فيض به كتاب هاى صدرالمتألهين احاطه داشته و بيش از ديگران، مطالب او را ضبط كرده است و مجلسى رحمه الله در مرآة العقول و بحارالأنوار بسيارى از مطالب را از ملّاصدرا با عنوان: بعض المحققين و بعض الأفاضل نقل كرده و گاه، مطلبى را با تغيير الفاظى از كتاب او بى آن كه به او نسبت دهد نقل كرده است... . ۱

نگاهى كلى به شرح اُصول الكافى

آن سان كه از عنوان كتاب و نيز از مقدمه اى كه ملّاصدرا در تبيين هدف خود و ضرورت تدوين چنين اثرى نگاشته، مى توان دريافت كه مقصود او از نگارش اين كتاب، شرح روايات اصول الكافى بوده و بس.
عبارت ذيل، نشانگر چنين مقصدى است:
ولقد ابتلينا بجماعة يرون التعمق فى الأمور الربانية بدعة، والتدبر فى الآيات الالهية خدعة؛ كانّهم الحنابلة من كتب الحديث؛ ۲
به گروهى گرفتار شده ايم كه معتقدند ژرف انديشى در امور خداشناسى بدعت و تفكر در آيات الهى نيرنگ بازى است؛ گويا آنان حنبلى هاى نگاشته هاى حديثى هستند.
امور ربانى و آيات الهىِ مورد نظر ملّاصدرا كه حنابله يا قشرى گراها از تعمق در آنها پروا دارند همان معارف دينى است، كه در دو حوزه عقايد و اخلاق ارائه شده و مرحوم ثقه الاسلام كلينى با اقدامى كاملاً بجا و شايسته، روايات مرتبط با آنها را در جلدهاى نخست جامع روايى خود آورده و نام اصول الكافى بر آنها نهاده است. روشن است كه ملّاصدرا در زمينه تحقيقات و مطالعات روايى فقط به اصول و

1.شرح ملّاصالح، حاشيه مرحوم شعرانى، ج ۵، ص ۱۶۹ ۱۷۰. آخرين روايت مورد نظر شعرانى اين روايت است: «نحن ولاة امر اللّه و خزنة علم اللّه و عيبة وحى اللّه ». (شرح ملّاصدرا، ج ۱، ص ۱۹۲).

2.الكافى، ج۱، ص ۱۶۸.

صفحه از 350