نگاهى به شرح صدر المتألهين بر اصول الكافى - صفحه 333

كه آن، علم دين و علم به قرآن و سنت رسول اكرم صلى الله عليه و آله است، و علم راهيابى به آخرت و مجاهده با نفس و تهذيب باطن را رها كرده اند... ترديدى نيست اينان كه تنها به صورت علم فريفته شده و به دانشى كه اندوخته اند دلخوش اند و اين نشئه ها را انكار مى كنند؛ زيرا آنان از علومى كه حقيقتا علم است و از معارفى كه بدانها اشاره كرده ايم آگاهى ندارند و از چنين دانشى روى گردانده و آن را انكار مى كنند. ۱
صدرالمتألهين، مقصود از عقل را كه در روايت «لما خلق اللّه العقل استنطقه» ۲ نخستين آفريده خدا معرفى شده صادر اول مى داند. ۳ نيك مى دانيم كه اعتقاد به وجود صوادر عقلانىِ اوليه از جمله معتقدات فلاسفه است؛ هرچند با تعمقى در خور و شايسته در روايت استنطاق عقل، آن را بر وجود پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله تطبيق مى كند. ۴ در مقابل، مرحوم علّامه مجلسى به خاطر تطبيق اين روايات بر عقول دهگانه و صوادر اوليه به شدت بر فلاسفه تاخته و آنان را افرادى مستبد و خودرأى در راهى غير از شريعت معرفى كرده است. ۵
ملّاصدرا مقصود از قلب را در آيه «إِنَّ فِى ذَ لِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ»۶ معناى عقلى كه مدرك معانى كلى نظرى است دانسته است. ۷
او معلم دوم، پس از خداوند را جبرييل دانسته و روح القدس را عقل فعّال معرفى كرده است ۸ و مقصود از ميزان را در آيه شريف «وَ السَّمَآءَ رَفَعَهَا وَ وَضَعَ الْمِيزَانَ»۹ روش منطق دانسته و به كسانى كه آن را ترازوى مادى متعارف معنا كرده اند، تاخته است. ۱۰
ملّاصدرا با درنگى هوشمندانه حديث «أبى اللّه أن يجرى الأمور إلا بأسباب؛

1.همان، ص ۶۶ ۶۷.

2.همان، ص ۲۱۵.

3.همان، ص ۲۱۶.

4.همان، ص ۲۱۶ ۲۱۷.

5.مرآة العقول، ج ۱، ص ۳۰.

6.سوره ق، آيه ۳۷.

7.شرح اُصول الكافى، ج۱، ص ۳۵۷.

8.همان، ص ۵۵۴.

9.سوره الرحمن، آيه ۷.

10.شرح اُصول الكافى، ج۱، ص ۵۷۷ ۵۷۸.

صفحه از 350