نگاهى به شرح صدر المتألهين بر اصول الكافى - صفحه 335

گريه مناطق زمين و فرشتگان و... را بر مرگ مؤمن حل كرده است.
ايشان در شرح روايت «إذا مات المؤمن، بكت عليه الملائكة و بقاع الأرض؛ هنگامى كه مؤمن مى ميرد، فرشتگان و بخش هاى زمين بر او مى گريند» ۱ مى نويسد:
فلكل موجود فى عالم الأرض و بقاعها رابطة معنوية و ضوء ذاتى و انجذاب طبيعى إلى ذات العالم، لما علمت من كون بواطنها و أرواحها متصلة به؛ إذ كل ما فى هذا العالم له حقيقة روحانية بها يسبّح للّه تعالى و يحمده؛ ۲
هر موجودى در زمين و بخش هاى آن، ارتباط معنوى و روشنايى ذاتى و كشش طبيعى با ذات هستى دارند؛ زيرا چنان كه دانستى، باطن و روح اين اجزاى هستى با ذات آن متصل است و هر آنچه كه در اين دنياست، داراى حقيقتى روحانى است كه به كمك آن، خداى تعالى حمد و تسبيح مى شود.
صدرالمتألهين مقصود از اهل ذكر را در آيه شريف «فَسْـ?لُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» ؛ ۳ اگر نمى دانيد، از اهل ذكر بپرسيد، صاحبان مكاشفات مى داند، كه مى توانند دانش را از عالم بالا (لوح محفوظ) به استقلال، بسان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله يا به پيروى آن حضرت، بسان اهل بيت عليهم السلام بر صفحه جانشان جارى سازند. ۴

ويژگى هاى كتاب

ملّاصدرا برخلاف علّامه مجلسى كه متن روايت را در بالاى هر صفحه نقل كرده و شرح آن را در پايين صفحه آورده ـ، شرح و تفسير احاديث را در متن كتاب، پس از نقل متن روايات، جاى داده است. او، در ابتدا، سند روايت را به نقل از الكافى ارائه مى كند و پس از ذكر نام هر راوى، به صورت مزجى، به بحث هاى رجالى درباره وثاقت يا ضعف او پرداخته، آن گاه متن روايت را نقل كرده و در پى آن، روايت را از جهت لغوى و مدلولى شرح داده است. از اين جهت، شرح ملّاصدرا به شرح ملّاصالح مازندرانى نزديك است.

1.الكافى، ج ۳، ص ۲۵۴.

2.شرح اُصول الكافى، ج۲، ص ۱۴۹.

3.سوره نحل، آيه ۴۳.

4.همان، ص ۲۶۱.

صفحه از 350