نگاهى به شرح صدر المتألهين بر اصول الكافى - صفحه 339

منقول از امام صادق عليه السلام ۱ و 142 صفحه را به تبيين روايت امام كاظم عليه السلام خطاب به هشام بن حكم درباره عقل اختصاص داده است. ۲
افزون بر شرح روايات كه بسان ساير كتب در اين اثر آمده است ـ ، بخشى از مطالب به صورت استطراد و با هدف تبيين بيشتر بحث با عناوينى چون: تذكره استنارية، اعتضاد تمثيلى، تبصره و تذكره، تذنيب و... آمده است.
نيز، حقوق عالم بر متعلم و عكس آن ۳ وسواس، انواع و عوامل آن، ۴ تواضع و تكبر علما، ۵ حقيقت خواب و انواع آن، ۶ اقسام و مراتب مردم ۷ و...از جمله مباحثى است كه به صورت استطرادى و تفصيلى در اين كتاب آمده است.

4. توجه به ديدگاه هاى مختلف

از امتيازات نگاشته هاى ملّاصدرا، بويژه نگاشته هاى تفسيرى و روايى، توجه ايشان به نظرگاه ها و مشرب هاى مختلف و دفاع يا ردّ آنهاست. اين امر، نشان مى دهد كه ملّاصدرا از آن دسته متفكرانى كه به رأى ديگران وقعى ننهاده و تنها رفتن به سراغ متون دينى را براى خود امرى ساده و آسان مى انگارند نيست. اين امر، همچنين از ميزان تتبع اين حكيم فرزانه از منابع ديگر نيز حكايت دارد. به عبارت روشن تر، ايشان خود را ملتزم مى ديده كه پيش از شرح و تبيين مداليل روايات، يا همزمان با اين كار، به منابع مرتبط با بحث مراجعه كرده و تا سرحدّ امكان به غناى آن كمك نمايد.
صدرالمتألهين برخلاف مشرب خود در كتاب هاى فلسفى و عرفانى كه بى مهابا از فلاسفه و عرفا نام برده و به نقل مبسوط گفتار آنان پرداخته در شرح روايات از بردن نام علما و عرفا و ذكر سخنان آنان كه در برخى موارد با مخالفت ها و مناقشاتى روبه رو هستند ـ، اظهار اعتذار كرده است.وى مى گويد:
وليعذرنى إخواننا أصحاب الفرقة الناجية ما أفعله فى أثناء الشرح و تحقيق

1.همان، ج ۱، ص ۵۳۸ ۵۹۹.

2.همان، ص ۵۵۳ ۵۹۳.

3.همان، ج ۲، ص ۱۳۸ ۱۴۵.

4.همان، ج۱، ص ۲۴۴ ۲۴۷.

5.همان، ج ۲، ص ۱۱۵ ۱۲۳.

6.همان، ص ۴۳۵ ـ ۴۵۵.

7.همان، ص ۵۷۳.

صفحه از 350