نگاهى به شرح صدر المتألهين بر اصول الكافى - صفحه 350

بيت عليهم السلام است، استفاده كرده است؛ چنان كه در شرح روايت نبوى «من حفظ من أحاديثنا أربعين حديثا، بعثه اللّه يوم القيامة عالما فقيها؛ ۱ هر كس چهل حديث از احاديث ما را حفظ كند خداوند او را روز قيامت عالم و فقيه برمى انگيزد توضيح مى دهد كه مقصود از واژه فقه در اين روايت، بصيرت و فهم در دين است، نه مفهوم محدودى كه اينك از اين واژه مستفاد است و به علم به احكام فقهى از روى ادلّه تفصيلى اطلاق مى گردد.
عبارت ايشان در اين باره چنين است:
... إنّ المراد بالفقيه... أن الذى يتعارف عندالناس ألان من العلم بالأحكام الشرعية العلميّة عن أدلتها التفصيلية، إصطلاح مستحدث، و إنّ الفقه أكثر ما يأتى فى الحديث بمعنى البصيرة فى أمر الدين و إن الفقيه صاحب هذه البصيرة؛ ۲
... مقصود از فقيه... آنچه كه امروز نزد مردم متداول است و فقيه را كسى مى دانند كه به احكام شرعى عملى از روى ادله تفصيلى آنها علم داشته باشد، اصطلاح نوآمدى است، و فقه در حديث، بيشتر به معناى بصيرت و آگاهى در امر دين آمده و فقيه صاحب چنين بصيرتى است... .
بنابراين صدرالمتألهين اذعان دارد كه مفهوم كنونى فقه در مقايسه با عصر صدور روايات، داراى ضيق مفهومى شده است و ضمنا بر اين نكته پاى مى فشارد كه معنايى كه ضرورتا از واژه ها قصد مى شود، معنايى است كه در عصر صدور روايات متداول بوده است، نه آنچه بعدها متعارف شده است.

فهرست

1.الكافى، ج ۱، ص ۴۹.

2.شرح اُصول الكافى، ج ۲، ص ۲۵۴.

صفحه از 350