ده نكته درباره « شرح اُصول كافى » ملّاصدرا - صفحه 412

بهره برده است و در يك جا درباره ابن اثير گفته:
قال الناقد النحرير ابن الأثير فى نهايته... . ۱
ملّاصدرا در تفسير قرآن از مجمع البيان طبرسى، كشّاف زمخشرى، تفسير فخر رازى، أنوار التنزيل بيضاوى و غرائب القرآن نيشابورى مطلب نقل كرده و گاهى آنها را رد كرده است. او در مورد فخر رازى با عبارات: «المسمّى بالامام الرازى»، «علّامتهم الرازى» و «امامهم الرازى» كه شامل احترام و تكريم نيست ياد كرده است. ۲
صدرالمتألهين از كتاب هاى كلامى، حديثى، فلسفى، عرفانى، ملل و نحل و... و نيز از افرادى مانند ابويزيد بسطامى و ابوطالب مكّى (صاحب قوت القلوب) نام مى برد و مطلب نقل مى كند كه احياء العلوم غزالى و فتوحات مكيه محيى الدين عربى از مهم ترين آنهاست و بعيد نيست كه اعتذار و پوزش خواستن او به سبب نقل از همين دو نفر يا اين دو نفر و برخى ديگر بوده باشد و بنابر اين احتمال، بايد بگوييم كه ملّاصدرا غزالى و محيى الدين را شيعه نمى دانسته است؛ گرچه يك جا پس از نقل كلام غزالى، آورده:
انتهى كلامه و يفوح منه رائحة التشيّع. ۳
و در جاى ديگر، مطلبى درباره امام زمان عليه السلام از فتوحات مكيه نقل كرده و سپس افزوده:
أنظروا أيّها الاخوان الى ما فى طىّ كلامه من المعانى الدالّة على كيفية مذهبه كقوله انّ للّه خليفة ... . ۴
و در جاى ديگر درباره محيى الدين مى گويد:
بعض العرفاء ممن لايجازف فى الكلام ... . ۵
آيا همه دانشمندان شيعه، «شرح اُصول الكافى» ملّاصدرا را كتاب ارجمندى دانسته و مى دانند يا قضاوت هاى گوناگونى درباره آن شده است؟
در عظمت و ارجمندى اين شرح، كافى است كه بدانيم امام خمينى رحمه الله در دو كتاب

1.همان (چاپ حروفى)، ج۲، ص۴۶۵ و ۵۲۳ و نيز همان (چاپ سنگى)، ص ۳۲۹.

2.همان، ج۲، ص۴۹۰ و ۵۲۰ و ج۱، ص ۲۵۸.

3.همان، ص ۱۹۹.

4.همان، ج۱، ص ۵۶۴.

5.همان، ج۲، ص ۴۵۰.

صفحه از 414