نگاهى به گفت‏وگوى «در عرصه روايت و درايت حديث» - صفحه 476

ذيل دنبال مى كنيم:
الف) (شيخ كلينى) از ميان سيصد هزار حديث فقط شانزده هزار حديث را انتخاب كرد. در چه منبعى آمده است كه سيصد هزار حديث در اختيار شيخ كلينى بوده است؟
ب) و نام آن را كافى نهاد. يعنى ما به ساير احاديث نيازى نداريم.
صرف نظر از اين كه از مقدمه كافى برمى آيد كه ايشان تمامى احاديثى كه در باب حجت، قابل عرضه مى دانسته را ذكر نكرده اند بايد گفت كه مجرد اسم كافى، چه دلالتى بر اين معنى دارد، اگر ابوالصلاح حلبى نام كتاب فقهى خود را كافى نهاد براى تفهيم بى نيازى از ساير كتب بوده است و يا اگر امين الاسلام طبرسى از تفسير كشاف زمخشرى خلاصه اى نموده و نام آن را الكافى الشافى نهاده است آيا مى خواسته است به ما بفهماند كه ديگر ما را به كشاف احتياجى نيست؟ اگر چنين است پس چرا خود دست به تأليف تفسير طولانى ترى به نام جوامع الجامع مى زند كه اكثر آن مأخوذ از كشاف است و بعد از تأليف اين تفسير، نام تفسير مختصر خود را تغيير نمى دهد، كتاب هايى به نام كافى، كافيه، كفايه و... بسيار است ۱ ولى هيچ يك از اين نام گذارى ها به خاطر اعلام بى نيازى از ساير كتب نمى باشد. در نام گذارى به كوچك ترين مناسب مى توان بسنده كرد مثلاً اگر يك كتاب در تبيين كليات فقه، كافى باشد مى توان اين نام را بر آن نهاد.
ج) ولى (ثقة الاسلام كلينى) خودش خوب مى دانست كه با اعتراض مردم روبه رو مى شود.
د) كتاب كافى را در قم تأليف كرده بود.
ه) از ترس اعتراض مردم، زادگاه خويش را پشت سر گذاشته، به كوفه رفت.
و) كوفه را هم پشت سر گذاشت و به بغداد رفت.
ز) در بغداد سرى به كرخ بغداد زد، آنجا را نيز براى عرضه كافى صالح نديد و از جسر بغداد گذشت.
ح) و در مركز اهل سنت خانه اى اجاره كرد.

1.الذريعة، ج ۱۷، ص ۲۴۴ به بعد، ج ۱۸، ص ۸۶ به بعد.

صفحه از 494