بنابراين در اين سال در سنى بوده اند كه صلاحيت شيخ روايت بودن را داشته اند. 4. على بن ابى القاسم السيروانى 5. ابوالقاسم حسين بن على بن احمد المهلبى. ۱
راوى دوم و سوم در سال 326، مسلما نوجوان نبوده اند و ترجمه ديگران را در كتب رجالى نيافتم و بنابراين معلوم نيست كه در هنگام سماع كافى از كلينى، در چه سنى بوده اند.
در مصاحبه بعد از مطالبى كه در مورد كافى و مؤلف آن كلينى گفته شده و ما آنها را نقل كرديم آمده است: «هيچ كس كلينى را با نام و وصف و شرح زندگانى معرفى نمى كند، همه مى گويند كلينى صاحب كافى و بعد در سايه كتاب كافى كلينى را مى ستايند، معلوم مى شود كه كلينى در زندگى و حشر با مردم به شهرت نرسيده است بلكه با نوشتن اين كتاب به شهرت رسيده است.»
ولى، در كتب تراجم شيخ كلينى را صرف نظر از كافى، مورد ستايش قرار داده اند، نجاشى در مورد او مى گويد: «شيخ أصحابنا فى وقته بالرى و وجههم». ۲ بنابراين جزء شيوخ طائفه اماميه و آن هم در رى كه به گفته آقاى بهبودى كافى در آنجا عرضه نشده است محسوب مى شده است. ابن حجر در مورد او مى گويد: من رئوس فضلاء الشيعة فى ايام المقتدر ۳ و مانند اين كلام در تاج العروس آمده است، ۴ ابن اثير و طيبى او را يكى از مجددين از فقهاء در رأس سده سوم هجرى مى شمرند، ۵ بحر العلوم، ج 3، ص 330 به نقل از جامع الاصول ابن اثير و شرح مشكوة طيبى؛ زبده، شيخ بهائى محمد بن حسين بن عبدالصمد، مطبوع در ابتدا حبل المتين، ص 7، [به نقل از جامع الاصول ]چاپ بصيرتى (افست از چاپ سال 1321) و بسيارى از كتب ديگر. بنابراين كلينى نه
1.اين پنج مورد از نسخه خطى كافى، شماره ۴۸۱ در مدرسه فيضيه كتاب الزكوة، (باب مايحب فى المال من الحقوق) يادداشت شده است.
2.رجال نجاشى، ص ۲۶۶.
3.تبصير المنتبه، ابن حجر عسقلانى احمد بن على، الدار المصريه للتأليف و الترجمه، ۱۳۸۳ق، القسم الثالث، ص ۱۲۱۹.
4.تاج العروس، محمد مرتضى زبيدى، منشورات دار مكتبة الحياه، بيروت، ج ۹، ص ۳۲۲.
5.روضات الجنات [به نقل از طيبى در شرح مصابيح بغوى] محمد باقر بن زين العابدين خوانسارى، مكتبة اسماعيليان، تهران و قم، ۱۳۹۰ق، ج ۶، ص ۱۰۶؛ رجال