نگاهى به گفت‏وگوى «در عرصه روايت و درايت حديث» - صفحه 490

در اينجا ابتدا اشاره به چند نكته ضرورى است:
نكته اول: در كتب جرح و تعديل اهل تسنن، هنگامى كه به يك راوى شيعه برخورد مى كنند غالبا به جهت مسائل عقيدتى او را به اتهامات مختلف، متهم مى كنند و معمولاً روايت يك شيعه را از درجه اعتبار ساقط مى دانند. ۱ بلكه اگر كسى در مورد بعضى از صحابه پيامبر سخنى بر زبان جارى كند از هر سو، آماج تيرهاى تضعيف، قرار گرفته، روايات او را از كتب خويش محو مى كنند. ۲ حتى زشتى هاى معاويه را بر زبان راندن، راوى را در نزد ايشان از اعتبار مى اندازد مثلاً در همين الميزان ذهبى كه در مصاحبه به عنوان كتاب فنى بدان اشاره رفته است در ترجمه حال ابراهيم بن حكم مى نويسد:
«قال ابوحاتم: كذّاب، روى فى مثالب معاوية فمزقنا ما كتبنا عنه». ۳
ابوحاتم گفته است: دروغگوست، «او در معايب معاويه روايتى نقل كرد. بنابراين ما رواياتى را كه از او نوشته بوديم محو كرديم». اين نمونه اى از موارد بسيارى است كه در اين گونه كتب وجود دارد، بنابراين تضعيف اين كتاب ها نسبت به روات شيعى قابل اعتماد نيست و اينها، در اين زمينه كتب معتبر و فنى به حساب نمى آيد.
نكته دوم: كتب اهل تسنن كه احاديث مجعول در آن جمع آورى شده، ناظر به روايات كتب خودشان مى باشد و رواياتى كه در كتب شيعه از طريق خاصه آمده از موضوع كلام آنها نفيا و اثباتا خارج است مثلاً اگر در كشف الخفاء عجلونى مى بينيم كه: «در باب عقل و فضيلت آن هيچ حديث نبوى صحيح، وجود ندارد». ۴ اين كلام به روايات كتب شيعه مانند كافى و امثال آن مربوط نيست، در كافى از امام صادق عليه السلام به

1.به طور نمونه ببينيد ميزان الاعتدال، ذهبى محمد بن احمد بن عثمان، دار احياء الكتب العربيه، بيروت، ۱۳۸۲ق، ج ۱، ص ۵، ۲۷۱، ۳۶۳، ۴۰۸، ج ۲، ص ۳۶۳ و مجروحين، محمد بن حبان، ابوحاتم، دار المعرفة، بيروت، ۱۳۹۶ق، ج ۱، ص ۱۷۴، ۲۰۶.

2.ميزان الاعتدال، ابوحمزه ثمالى، ثابت بن دينار، ج ۱، ص ۳۶۳.

3.ميزان الاعتدال، ج ۱، ص ۲۷.

4.كشف الخفاء، عجلونى اسماعيل بن محمد، مؤسسه الرساله، بيروت، چ ۲، ۱۳۹۹، ج ۲، ص ۵۶۴.

صفحه از 494