دفاع از حديث و پاسدارانش - صفحه 509

دفاعيه از زبان شيخ مفيد و آيت اللّه خوئى طى پاسخ به اعتراض ششم مطالعه گرديد. شگفت است كه انسان با روايت يك حديث عقل خود را از حجيت بيندازد و در عين حال معارف خود را، و از جمله امامت امامان را با منطق عقلى اثبات كند.»
در مورد بصائر الدرجات و اعتبار آن، بحث كافى صورت گرفت و ديگر لزومى به اعاده نيست. علاوه بر اينكه اين روايت در مختصر بصائر الدرجات سعد بن عبداللّه هم آمده كه ديگر توهم آن اشكالات نيز در موردش وجود ندارد، اما اينكه مضمون روايت فوق به وسيله همه دانشمندان نقض شده، كلامى كاملاً نادرست است. كدام دانشمند هر روايت را كه با ذوق خويش مناسب ندانست انكار مى كند و آن را به جعل جاعلان منسوب مى نمايد؟ اگر انسان عقل و انديشه خويش را حاكم ساخته و به ضعف هاى ادراكى و محدوده توانايى قواى فكرى خويش توجه نمايد، در مى يابد كه انكار يك روايت به سادگى كار صحيحى نيست. همين منطق عقل است كه به او حكم مى كند، كه نبايد با استبعاد، روايت را جعلى به حساب آورد. انسانى كه «مَآ أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَا قَلِيلاً»۱ سند محدوديت دانش اوست، چگونه مى تواند به خود اجازه دهد كه در ماوراى محدوده فكر خويش اظهارنظر كند؟!
راستى اگر بنا باشد كه هر كس روايات را با فكر خويش بسنجد، با اين اختلافات شديدى كه در افكار وجود دارد، آيا ديگر اثرى از روايات اهل بيت عصمت عليهم السلام باقى مى ماند؟
اگر كسى كوچك ترين آشنايى با مشى فقهاى عظام در برخورد با روايات داشته باشد، در مى يابد كه آنها حتى روايات ضعيفه را نيز كه مضمون آن را مستبعد مى دانند، تا حد امكان توجيه و در غير اين صورت با تعبير «يرد علمه الى المعصومين» از كنار آن عبور مى كنند و به هيچ وجه به رد آن نمى پردازند حتى آيت اللّه خويى رحمه الله نيز كه آقاى بهبودى به كلام ايشان تمسك جسته است در مواجهه با روايتى كه به هيچ وجه نمى توان ظاهر آن را به معصوم عليه السلام نسبت داد، آن را صريحا انكار نمى كنند.

1.سوره اسرا، آيه ۸۵ .

صفحه از 511