باز هم سخنى پيرامون عرصه درايت و روايت حديث - صفحه 522

ضعيف و يك حديث آن را كه اضطراب سند دارد به عنوان حديث حسن پذيرفته اند.
ب) مضمون اين احاديث با فلسفه وجودى امام منافات دارد. امام بايد افزوده ها را رد كند نه اين كه بدعت هاى موجود را يك جا تصويب كند.
ج) اگر خداوند كريم پذيرفته باشد كه پاداش موعود در احاديث را عنايت بفرمايد پس چرا از پاداش هاى نقدى در دنيا اثرى نيست؟ چرا با نوشتن نام جبرئيل تب بيمار قطع نمى شود؟

پاسخ ايراد نخست:

ما درباره تعداد روايات فعلاً بحثى نداريم. فرض مى كنيم كه در اين مورد يك روايت بيش وارد نشده است، و آن روايت «هشام بن سالم» مى باشد. اين روايت اولاً صحيح است و ثانيا اضطراب سند ندارد. اينك بيان آن:
روايت ياد شده به چهار طريق كه هر يك مايه قوت و صحت روايت مى شود نقل شده است كه به صورت واضح به آنها اشاره مى كنيم:
1. سيد بن طاووس از طريق وجاده از خود «اصل» هشام بن سالم نقل كرده است بدون اين كه در اين نقل كوچك ترين واسطه اى در كار باشد. ۱
2. برقى در محاسن خود، اين حديث را از على بن الحكم و او از هشام بن سالم، نقل كرده است. ۲
3. صدوق در كتاب خود اين حديث را از پدر خود و او از برقى، و او از على بن الحكم و او از هشام بن سالم و وى از صفوان و از امام صادق عليه السلام نقل كرده است. ۳
مقصود از صفوان كه در اينجا ميان هشام و امام صادق عليه السلام قرار گرفته است همان صفوان بن مهران جمال ثقه است، و بودن ايشان در اين سند و نبودن او در اسناد ديگر مايه اضطراب سند نمى شود چنان كه بعدا مى گوييم.
4. كلينى حديث را از طريق على بن ابراهيم، از پدرش ابراهيم بن هاشم، از ابن ابى عمير، از هشام بن سالم، از امام صادق عليه السلام نقل كرده است. ۴

1.جامع احاديث شيعه، ج ۱، باب ۹ از مقدمات.

2.وسائل، ج ۱، باب ۱۹۸ از مقدمات حديث ۳.

3.ثواب الاعمال، ص ۱۶۰ طبع غفارى.

4.وسائل، ج ۱، باب ۱۸ از مقدمات حديث ۶.

صفحه از 528