باز هم سخنى پيرامون عرصه درايت و روايت حديث - صفحه 524

معصوم عليه السلام گفته و شايد نگفته باشد، بياورد و يك چنين عمل رنگ بدعت به خود نمى گيرد، بلكه در اصطلاح فقها و متكلمان به آن «انقياد» مى گويند كه خود «حسن ذاتى» و در مقابل آن «تجرى» است كه «قبح ذاتى» دارد.
هدف روايات پيشگيرى از فوت يك رشته مستحباتى است كه ممكن است معصوم گفته باشد ولى از طريق صحيح به دست ما نرسيده باشد. اينجا است كه امام عليه السلام و به نقل محدثان اهل سنت خود پيامبر صلى الله عليه و آله ، دستور مى دهد آن عمل به صورت «رجاء» و به نيت «درك ثواب» آورده شود و خداوند كريم هم آن پاداش را به خاطر حسن ذاتى «انقياد» به او مى بخشد.
(اين كجا و مسئله بدعت و فلسفه وجودى امام كجا) هرگاه همين شخص با حديث مشكوك، به محضر امام عليه السلام برسد و وضع حديث را از ايشان بخواهد، حتما امام عليه السلام تكليف او را يكسره مى سازد و به صحت و يا عدم صحت آن تصريح مى كند، ولى سخن در جايى است كه دست عمل كننده به امام عليه السلام نمى رسد و در اين مورد است كه به خاطر همان پيشگيرى از فوت مستحب واقعى و حسن ذاتى، انقياد اجازه عمل داده شده است.

پاسخ اشكال سوم:

درباره اشكال سوم يادآور مى شويم علت اين كه ميان آثار اخروى و پاداش دنيوى تفكيك پديد آمده است، اين است كه وجود هر نوع پاداش، فرع وجود موضوع است، موضوع پاداش هاى اخروى محقق، ولى موضوع پاداش هاى دنيوى در گرو صحت واقعى حديث است.
پاداش اخروى، فرع وجود «انقياد» است و چون عمل كننده داراى حالت انقياد است طبعا بايد پاداش خود را دريافت كند، ولى پاداش هاى دنيوى مانند قطع تب، بستگى به صحت واقعى حديث دارد. اگر حديث «صحيح» باشد اين اثر را مطمئنا به دنبال خواهد داشت و اگر «صحيح» نباشد نمى تواند واجد چنين اثرى باشد و به تعبير علمى آقاى بهبودى، آثار تشريعى و آثار تكوينى را به هم خلط نموده و همه را با يك

صفحه از 528