باز هم سخنى پيرامون عرصه درايت و روايت حديث - صفحه 526

آقاى بهبودى مى فرمايند: تصرفات او در كتاب هاى حماد حدسى بيش نيست، ولى تصرفات او در احاديث شيعه مسلم است در حالى كه او، با محدثان و اصحاب معصومان عليهم السلام ارتباط و پيوند نداشت، و همگى او را به الحاد و زندقه مى شناختند و گفتگوى او در مدينه منوره با عمر بن مفضل شيعى در تاريخ منعكس مى باشد. در اين صورت چگونه مى تواند، تصرف او در كتب حماد حدسى ولى در كتب حديثى شيعه قطعى و جزمى باشد (آخر انصاف هم چيز خوبى است) لااقل بگوييد هر دو حدسى است يا هر دو قطعى است. نه اين كه اولى حدسى ولى دومى قطعى است. در حالى كه تذكره نويسان كه تصرف او را درباره احاديث «حماد» نگاشته اند، هرگز به تصرف و خلط او در آثار محدثان شيعه، اشاره نكرده اند.
گفتگوى او با فرماندار مدينه به نام محمّد بن سليمان كه از طرف منصور، مديريت آنجا را بر عهده داشت، گواه روشنى است كه مقصود وى به هنگام اعدام، بازى با كتب اهل سنت است نه كتب شيعه؛ زيرا وى خطاب به محمد بن سليمان چنين گفت: «لئن قتلتمونى لقد وضعت فى أحاديثكم أربعة آلاف حديث مكذوبة»؛ ۱ اگر مرا مى كشيد، غصه اى ندارم من انتقام خود را قبلاً گرفته ام در احاديث شما چهار هزار حديث دروغين وارد ساخته ام.
اين جمله خطاب به كيست؟ و هدف او از آن چيست؟ خطاب به فرماندار و هم كيشان او است و همگى از دشمنان امامان شيعه و محدثان آنها بودند، او به هنگام اعدام مى خواهد زهر خود را بريزد و فرماندار و حاضران در واقعه اعدام را ناراحت كند، و اين هدف در صورتى انجام مى گيرد كه او در كتاب هاى دوستان فرماندار دخل و تصرف كرده باشد، نه در كتاب هاى دشمنان و بدخواهان او؛ زيرا آنان در اين صورت از ملحد كاملاً خوشحال و ممنون مى شدند و منصور دوانقى و دار و دسته او چشم ديدن شيعه را نداشتند تا چه رسد از دخل و تصرف در كتاب هاى آنان ناراحت شوند.
درباره نتيجه دوم يادآور مى شويم كه سخنان اين ملحد در كتاب ها به سه صورت

1.امالى سيد مرتضى، ص ۱۲۸.

صفحه از 528