بارى ديگر در عرصه روايت و درايت حديث - صفحه 558

نام گزيده كافى منتشر نمايد.» واقعيت اين است كه ايراد و اشكال اهل نظر به كتاب صحيح الكافى در صرف نامگذارى اين كتاب نيست بلكه در اساس آن است يعنى اين كه چرا ايشان احاديث قابل اعتماد را به 4428 عدد منحصر كرده اند؟! مگر نه اين است كه خودشان در مصاحبه بعد از اين كه مى گويند: «البته من معصوم نيستم» به يك مطلب اساسى اعتراف مى كنند: «بايد توجه داشت كه تشخيص صحت و سقم در انظار دانشمندان ملاك هاى مختلف دارد.» و اين مطلب كه ايشان اعتراف دارند يك اصل است، و در تمام مسائل تحقيقى بايد رعايت شود. هيچ دانشمند و محققى آخرين حرف يك علم را بر زبان نمى آورد، و هميشه راه براى حرف تازه و نظريه بهتر باز است، و هر روز ممكن است كه يك صاحب نظر ديگر به حقيقتى تازه رهنمون گردد، اين درست همان اشكالى است كه ما به معتقدان به صحاح شش گانه داريم كه چرا بايد مؤلفين اين كتب كه افرادى از جنس بشر معمولى هستند تا اين حد تقديس بشوند كه هر چه گفته اند صحيح به تمام معناى كلمه محسوب شده و هيچ جاى بررسى و تحقيق مجدد نداشته باشد.
آيا آقاى بهبودى در صحيح الكافى به همين راه نرفته اند؟ آنچه ايشان صحيح پنداشته اند به چه دليل بر ديگران حجت است، و چرا ديگران از اهل تحقيق نمى توانند احاديث فراوان ديگرى از كافى رئيس المحدثين كلينى را صحيح و معتبر بدانند؟
نمونه هاى فراوانى از اين كه تحقيق تازه نتيجه هاى تازه اى در شناخت حديث صحيح دارد موجود است كه ما به اندكى از آن ها اشاره مى كنيم:
نمونه اول: شايد خود آقاى بهبودى مطالعه كرده و ديده اند كه علامه مجلسى رضى الله عنهدر جاى جاى كتاب ارزشمند مرآة العقول مى فرمايند: «ضعيف على المشهور لكنه معتبر» ۱ يا «ضعيف على المشهور معتمد عندى». ۲ اين حديث طبق نظريه مشهور در ميان دانشمندان ضعيف شمرده شده اما نزد من حديثى معتبر و قابل اعتماد است. يا

1.مرآة العقول، ج ۱، ص ۱۴۸.

2.همان، ج ۱، ص ۱۴۲ و ۲۱۰ و ج ۱۲، ص ۶۳.

صفحه از 570