بارى ديگر در عرصه روايت و درايت حديث - صفحه 567

و اعتقادات خواسته است كه بتواند نياز همه طبقات را برآورده كند.
د) كلينى كتاب خود را مورد پسند مى دانسته، و خداوند را بر اين نعمت سپاس گفته و اميدوار بوده كه اين كتاب آن طور باشد كه از او خواسته شده است.
آيا اينها نشانه ترس كلينى رحمه الله از عرضه كتاب خويش است؟ و آيا او از مقبوليت كتاب خود نااميد بوده است؟ و آيا جامعه از پذيرش آن ابا و امتناع داشته است؟ و بالاخره آيا از اين مقدمه حتى يك كلمه از فرمايشات آقاى بهبودى استفاده مى شود؟
3. آقاى بهبودى مى كوشند تا نشان دهند كه كافى و مؤلف بزرگوار آن در عصر حيات مؤلف، چندان اعتبارى نيافته اند، و بدين جهت مى گويند:
«لذا فقط چند تن معدود قدر او را شناختند، و محضر او را مغتنم شمردند و به استماع كتاب او پرداختند، شايد هم بدين علت بود كه نوجوان بودند و زبانشان كوتاه! در هر حال ديگران او را نديدند، و نشناختند، و با كتاب او فقط سال ها پس از مرگش آشنا شدند.» و نيز «شهر به شهر و ديار به ديار سفر كرد، و كتاب خود را در وسط اهل سنت به چند تن معدود از نوباوگان علم حديث عرضه نمود! باشد كه بعدها قدرش را بدانند، و كتاب او را از دست نوجوانان آنان كه مشايخ قرن بعد خواهند بود با تقديس و مكرمت دريافت كنند.»
از عصر شاگردان بزرگ كلينى و زمان تولد و وفات ايشان اطلاعات كمى داريم از جمله مى دانيم كه:
احمد بن محمد مشهور به ابوغالب زرارى در 285ق متولد و در 368ق وفات يافته است. پس ايشان هنگام وفات كلينى 44 سال داشته و چون در بغداد به محضر كلينى شرفياب گشته است يعنى در سال قبل از وفات ايشان پس سن او در هنگام شاگردى نزد كلينى در حدود چهل و اندى سال بوده و ديگر ممكن نبوده است كه به او نوباوه يا نوجوان گفته شود.
جعفر بن محمد مشهور به ابن قولويه در سال 367ق يا 368ق وفات يافته است. اگر ما براى ايشان يك سن معمولى هفتاد ساله فرض كنيم در هنگام وفات كلينى

صفحه از 570