آخرين كلام در عرصه روايت و درايت حديث - صفحه 575

علاوه بر اين، من براى چاپ دوم گزيده كافى، مقدمه جديدى نوشتم و شيوه كار خود را به صورت مستدل در شش صفحه ارائه كردم و به تمام اين اعتراضات هم پاسخ دادم. اين مقدمه در سال 63 و يا 64، در كيهان، صفحه انديشه ها از آغاز تا انجام به چاپ رسيد. اگر جناب سبحانى مقدمه چاپ دوم را نديده باشند و روزنامه آن سال را هم مطالعه نكرده باشند، بعد از تذكر اين نكته در مصاحبه كيهان فرهنگى، لازم بود به آن مقدمه مراجعه نمايند تا پاسخ همه اعتراضات خود را بيابند، ولى چنانكه در مصاحبه خود گفته ام: «متأسفانه دانشمندان ما به مقدمه كتاب ها نظر نمى افكنند تا كارنامه مؤلف را از قلم خودش به دست آورند».
در اين جا براى اطلاع خوانندگان تذكر مى دهم كه من در مقدمه چاپ دوم، تفاوت مسلك قدما را با مسلك متأخرين روشن كرده ام و سپس به صراحت اعلام كرده ام كه «نگارنده اين سطور، بعد از سى سال مطالعه مداوم و بعد از تجربيات فراوان در شناخت علل حديث، به انتخاب صحاح شيعه پرداخت و با پيروى از سيره پيشينيان يعنى با توجه به شرايط صحت در متن و سند صحاح كتب اربعه را به تشخيص خويش مشخص نمود».
بنابر اين مؤلف صحيح الكافى، شيوه كار خود را به زبان فارسى و عربى تذكر داده و مسائل بنيادى آن را در كتاب معرفة الحديث خود مدلل كرده است و چون شيوه قدما را نافذتر و بهتر مى داند، متن و سند را در كنار هم وارسى كرده و صحيح اعلايى را استخراج نموده و به جويندگان حقيقت تقديم كرده است. اگر مؤلف صحيح الكافى مطابق خواسته ديگران و به پيشنهاد آقاى سبحانى، تنها به وارسى سند اكتفا مى نمود، قهرا كار او ناقص مى ماند و نمى توانستد دستاورد خود را همانند زر ناب و عسل خالص در اختيار عموم بگذارد، و يا به دوست و دشمن عرضه نمايد و يا ترجمه آن را تقديم شيعيان فارسى زبان نمايد. حديثى كه تنها سند آن صحيح باشد ولى متن آن مخدوش باشد، حجت نخواهد بود تا به عموم مردم عرضه شود. چه بسيار است احاديث شيعه كه از حيث سند صحيح است، ولى متن آن با قرآن و سنت مخالف است

صفحه از 612